چکیده:
هدف اصلی این مقاله بررسی جایگاه زنان ایران در جهان، در قالب رویکرد جنسیت و توسعه، و البته در عرصه های آموزشی، اقتصادی، سیاسی - مدیریتی و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی با نگاهی انتقادی، هم سو و درون گفتمانی است، که چه بسا برای زنان پلیس که کنش و واکنش فراوانی با زنان دارند، الهام بخش باشد. این مقاله از نوع مفهومی و مروری است و از طریق فیش برداری و مطالعه کتابخانه ای تعاریف، تحلیل ها و نظریه پردازی ها درباره وضع زنان ایران بر مبنای شاخص های ترکیبی توسعه انسانی، جنسیتی، توانمندی جنسیتی و شکاف جنسیتی در سال های 2005،2004،2003،2001 و 2010 میلادی، از منابع و گزارش های علمی استخراج و پرداخته شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که براساس گزارش سازمان ملل درسال 2010 ایران در شاخص توسعه انسانی بین 169 کشور رتبه هفتادم را کسب کرده و از سال 1990 تا سال 2010 میلادی در این شاخص سیر صعودی داشته است؛ اما در شاخص شکاف جنسیتی در سال 2010 ایران، در بین 134 کشور رتبه 123 را داراست. همچنین اینکه مسئله جنسیت و توسعه یا نابرابری جنسیتی، در فرآیند توسعه در کلیه جوامع(اعم از شمال و توسعه یافته یا جنوب موسوم به کشورهای در حال توسعه، کم توسعه یا توسعه نایافته) در خور مشاهده است، اما این پدیده، طیفی است که هرچه به سمت کشورهای جنوب یا به اصطلاح در حال توسعه، کم توسعه و توسعه نایافته برویم، نابرابری جنسیتی در عرصه های آموزشی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی از لحاظ شکل وسیع تر و از لحاظ محتوا، عمیق تر می شود.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی میتوان گفت که در دهة پایانی قرن بیستم میلادی انقلاب آنفورماتیک منجر به پدیدهای چند بعدی به نام شکاف دیجیتالی 1 شد که سبب نابرابری در سطح جهانی ملی و فردی، خصوصا از بعد جنسیتی میشود، زیرا در بیشتر جوامع زنان در قیاس با مردان، از نظر آموزش، منابع مادی، مکان، فرهنگ و مهارت در سطح نازلتری قرار دارند امکانات کمتری دارند، لذا زنان کمتر از مردان از فناوری نوین استفاده میکنند؛ به طوری که بر پایة پژوهشهای انجام شده در سال 1999 فقط هفده درصد دانش آموختگان فناوری را زنان تشکیل میدادهاند؛ به همین لحاظ است که با ورود فناوری اطلاعات، میزان فعالیت اقتصادی زنان کاهش یافته است؛ زیرا احتمالا زنان به علت ویژگیها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه نمیتوانند به تخصصهای لازم برای اشتغال در بخشهای فناوری اطلاعات دست یابند (افشاری و رمضانی 1385: 33).
البته شواهد آماری در سال 2010 نشان دهندة رشد توسعة انسانی در ایران (رتبه 70) در قیاس با سالهای قبل است، اما همچنان از برخی کشورهای منطقه کمتر است، همچنین گزارش جهانی شاخص شکاف جنسیتی در سال2010 نیز نشان داده که ایران در بین 134 کشور رتبه 123 است؛ یعنی جزو یازده کشور آخر جهان از لحاظ شکاف جنسیتی است، که خارج شدن از وضع نامطلوب یاد شده مستلزم جهشی بلند و همتی مضاعف برای توسعة پایدار در همة عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است؛ خصوصا برای مشارکت بیشتر زنان در فرایند توسعه نیازمند شکستن سقف شیشهای در سازمانها و تغیر نگرش و زاویة دیدکارگزاران و مدیران و احساس نیاز آنان در سطوح عالی سازمانی در برابر زنان هستیم، زیرا این وضع برای کشوری که میخواهد سرآمد منطقه درچهارده سال آینده باشد و «عدالت جنسیتی» را در مقابل شعار «برابری جنسیتی» غرب، سرلوحه خود قرار دهد، برازنده نیست."