چکیده:
مقدمه: سلامت روان اساسی ترین جزء رفاه اجتماعی بوده و سرمایه اجتماعی یکی از متغیرهای مهم تاثیرگذار در بهزیستی وسلامت جامعه است. نتایج برخی از پژوهش ها نشان دهند که در ایران با فرسایش سرمایه اجتماعی وشیوع اختلالات روانی روبه روهستیم، که این هردوپدیده در زنان بیش از مردان است. این مطالعه با هدف شناسایی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان در میان زنان ومردان انجام گرفته است. روش: روش پژوهش، پیمایشی بوده ونمونه مورد مطالعه، 300 نفر از زنان و مردان شاغل در آموزشکده های آموزش و پرورش می باشد. برای سنجش سلامت روان از پرسش نامه گلدبرگ استفاده شده و متغیر سرمایه اجتماعی با بهره گیری از دیدگاه پاتنام با توجه به ابعاد شبکه حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی واعتماد اجتماعی با شاخص های اعتمادنهادی، اعتمادتعمیم یافته واعتماد شخصی، توسط طیف لیکرت سنجیده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از روابط معنادار و همبستگی بین متغیر سرمایه اجتماعی و شاخص های آن شامل مشارکت اجتماعی، شبکه حمایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، اعتماد شخصی، اعتماد تعمیم یافته با سلامت روان است. بحث: همچنین با کنترل متغیر جنس، دریافتیم متغیر مذکور روابط میان متغیر های مستقل و وابسته را مخدوش می کند. چنان که سطح آن ها در دو گروه زنان ومردان، با یکدیگرتفاوت معناداری دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد متغیر های مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی، اعتماد شخصی، اعتماد تعمیم یافته، جنس وسن دارای بیش ترین قدرت تبیین پراکنش سلامت روان بوده و39/0درصد آن را تبیین می کنند. شایان ذکر است دست یابی به منابع ارزشمند سرمایه اجتماعی در میان مردان و زنان از یکدیگر متفاوت بوده و این پدیده بر سلامت آنان تاثیر گذار است. از این رو در پژوهش های مربوطه، به رویکردهای دقیق تری نیازمندیم که جنسیت را لحاظ نموده و دارای کفایت بیش تری باشند
خلاصه ماشینی:
"در این زمینه پژوهش )11002,la te dna woldnif-nerraw( نشان داد در سنین بالا،برخوردار بودن از روابط و مشارکتهای اجتماعی،بر سلامت روان میافزاید،همچنین برخی از مطالعات به تأثیرات سرمایۀ اجتماعی بر افزایش سلامت روانی و جسمانی در گروههای جمعیتی کهنسال )8002,la te0 alemmuN( و در سنین نوجوانی )9002,la te nergmlA( اشاره دارند.
بنابراین باید توجه داشت،از آنجا که در بررسی سرمایۀ اجتماعی،تفاوت درجۀ قدرت و دستیابی به منابع و سطح اعتماد و مشارکتهای اجتماعی در میان مردان و زنان مهم است، در سنجش تأثیرات این متغیر بر سلامت روان زنان و مردان نیز ممکن است متغیر جنسیت به عنوان یک متغیر مخدوشگر عمل کرده و رابطۀ این دو متغیر را تحت تأثیر خود قرار دهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین یافتههای مذکور،مؤید فرض دیگر پژوهش،مبنی بر تفاوت معنادار زنان و مردان،در مورد متغیرهای سرمایۀ اجتماعی و ابعاد آن شامل اعتماد اجتماعی،اعتماد شخصی،شبکۀ حمایت اجتماعی،مشارکت اجتماعی و سلامت روان بوده که در این زمینه بین زنان و مردان در مورد متغیرهای اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
در این زمینه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد برخی از شاخصهای سرمایۀ اجتماعی چون مشارکت اجتماعی،اعتماد شخصی،اعتماد تعمیم یافته و حمایت اجتماعی به همراه متغیرهای سن و جنس با ضریب تبیین(0/394)مجموعا حدود 40 درصد از پراکنش متغیر سلامت روان را تبیین میکنند.
بدین ترتیب این یافتهها،حاکی از اهمیت تأثیر شاخص اعتماد بر سلامت روان بوده و مؤید دیدگاه پاتنام و هم سو با نتایج پژوهشهای تجربی )4002,esoR(,)5002,artsneev(,)dna arevlis 7002,hcebellA(,)7002,late piY(,)4002,la te eeL( است.
همچنین مؤید نتایج پژوهش )4002,kcebesenk dna kcalloP( در این زمینه است که رابطۀ مثبتی بین افزایش سطح شاخصهای سرمایۀ اجتماعی و سلامت روانی در سنین بالا وجود دارد."