چکیده:
رابطه میان عقل و وحی یکی از بنیادیترین بحثهای فلسفی و کلامی در همه ادیان آسمانی است. تعیین نسبت میان اصول عقل بشری و معارف وحیانی نقشی اساسی در فهم علوم بشری و علوم الهی دارد. بسیاری از نزاعهای فکری و اجتماعی ناشی از سوء فهم روابط عقل و وحی است.
علامه طباطبایی به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام، وحی را مبتنی بر عقل برهانی میداند و معتقد است اعتلای عقلانیت، اعتلای دیانت است. در این مقاله مهمترین اشکالات اهل تفکیک ابتدا مطرح میشود و پس از آن پاسخهای علامه به اختصار میآید.
علامه نشان میدهد که مشی قرآن و معارف اهل بیت اعتلای عقلانیت است و هیچگونه ناسازگاری با معارف راستین بشری ندارد
خلاصه ماشینی:
"علامه در پاسخ میگوید بیان مذکور خود بر نوعی قیاس اقترانی و استثنایی مبتنی است و گوینده سخن در حال استدلالکردن در قالبهای منطقی است و علاوه بر آن اگر کسی یا کسانی از چیزی سوء استفاده کردند، آیا به دلیل اغراض سوء آنها باید آن چیز را باطل دانست (همان، ص398)؛ به عنوان مثال، اگر کسی از قرآن کریم سوء استفاده کند، میتوان ـ نعوذ بالله ـ قرآن را انکار کرد یا باید با روشنگری مانع سوء استفاده شد؟ بنابراین بر فرض که مترجمان کتابهای فلسفی و منطقی اغراض سویی داشتند، آیا اغراض سوء آنها باعث میشود ما منطق و فلسفه را باطل بدانیم یا معیار صحت و سقم مطالب منطقی و فلسفی، درست یا نادرستبودن محتویات آنهاست؟ همچنین، مگر مترجمان فقط کتابهای منطقی و فلسفی را ترجمه کردند.
علامه در پاسخ به این اشکال، نکات گوناگونی مطرح میکند که هرکدام از جهتی به رفع اشکال کمک میکند؛ اولا، گوینده اشکال، سخن خود را در قالب یک قیاس اقترانی ارائه کرده است؛ بنابراین نفی او فقط نفی زبانی است وگرنه در محتوای بیانش از قواعد منطق کمک گرفته است؛ ثانیا، اگر بگوییم قرآن و حدیث از علوم دیگر بینیازند، آیا میتوان از این مسئله نتیجه گرفت کسانی که به قرآن و احادیث تمسک میکنند و میخواهند آن را فراگیرند، جز قرآن و حدیث به علوم دیگری نیاز ندارند."