چکیده:
محقق دوانی «موجود بودن» بهمعنای «تحقق عینی داشتن» را منحصر در ذات حضرت حقتعالی، و ماسویالله را منسوب به حق میداند و با این حساب، مجعول در نظر وی ماهیت است. ملاصدرا مبنا و بنای او را نقد کرده است. با اینهمه به نظر میرسد نظریه محقق دوانی با نظریه نهایی ملاصدرا در باب توحید حق یکی است و مطالب محقق دوانی پذیرای تفسیر صحیح است؛ زیرا با قبول وحدت شخصی وجود، جعل به وجود تعلق نمیگیرد، بلکه ماهیات ظهور مییابند و ماسویالله ظهورات حقتعالی هستند و همه منسوب به حضرت حقاند و اصالت ماهیت یعنی مجعول ماهیت است، نه اینکه ماهیات تحقق عینی خارجی دارند در کنار وجود حق.
خلاصه ماشینی:
"گزیدهای از عبارات محقق دوانی چنین است: أن المعنی المسمی بالوجود المعبر عنه فی الفارسیة ب «هست» و مرادفاته وهو الذی یصدق علی ما یصدق علیه اعم من أن یکون حقیقة الوجود أو أمرا آخر معروضا له، أمر اعتباری من المعقولات الثانیة بدیهی، ولما ثبت بالبرهان أن ما ماهیته مغایرة للوجود، ممکن ولا بد من انتهائه إلی ما یکون ماهیته عین الوجود فلا جرم یکون ذلک أمرا قائما بذاته غیر عارض لغیره ویکون هو حقیقهالوجود ویکون وصف غیره بالوجود لا بواسطة کونه معروضا له به بل بواسطة انتسابه إلیه فإن صدق المشتق علی شیء لا یقتضی قیام مبدء الاشتقاق به فإن صدق الحداد إنما هو بسبب کون الحدید موضوع صناعته علی ما تقرر فی موضعه وصدق المشمس علی الماء مستند إلی نسبة الماء إلی الشمس فبعد إمعان النظر یظهر أن الوجود الذی هو مبدء اشتقاق الموجود هو أمر قائم بذاته وهو الواجب تعالی وموجودیة غیره عبارة عن انتسابه إلیه فیکون الوجود أعم من تلک الحقیقة ومن غیرها المنتسبة إلیها و ذلک المفهوم العام أمر، اعتباری، وهو الذی عد من المعقولات الثانیة وجعل أول البدیهیات.
به نظر میرسد محقق دوانی چون قایل به وحدت شخصی وجود بوده و سخن عرفا را پذیرفته است، و موجودیت ماهیت را نیز نه به تحقق عینی، بلکه به نسبت داشتن با وجود میداند و وجود را در حضرت حق اصیل میپندارد، پس قول به مجعول بودن ماهیات و حتی اصالت ماهیت در ممکنات و اصالت وجود در واجب در دیدگاه وی قول مخالف با مبانی معقول نخواهد بود؛ مگر کسی وحدت شخصی وجود را نپذیرد که در این صورت خروج از محل نزاع بین ملاصدرا و محقق دوانی است؛ 10."