ملخص الجهاز:
ژهاک در این بخش به دو نکته مهم از روزنامه شعله انقلاب اشاره می کند که نمایانگر زبان فارسی ورارود در سال های ۱۹۲۱/۱۹۲۰ می باشد (۱۹۲۴-۱۹۲۲ روزنامه فارسی چاپ نشد) : یکم: زبان فارسی مانند زمان قبل از انقلاب فقط به این نام شناخته می شده و اصطلاح تاجیکی در این روزنامه دیده نمی شود.
عینی در «شعله انقلاب» از همکارانش خواست که ساده نویسی کنند و در آنجا رهنمودهایی با عنوان «کتاب های تاجیکی» برای تدوین کتاب ها و سایر متون می نوشت که دربطن آنها خواستار چنین نکاتی بود: ـ از لغات مشکل عربی پرهیز شود ( صورت یک سیب را بکشید و نه: یک سیب را ترسیم کنید) ـ از لغات فراگیر تاجیکی استفاده شود و نه از اصطلاحات یک منطقه مشخص ( زاچه(23) و نه مانند سمرقندی ها: لوختک) ـ نسبت های خانوادگی را مانند ترک ها ننویسید ( بابای محمود و نه: محمود بابا) ژهاک در جمع بندی این رهنمودها معتقد است که این پیشنهادها به شدت انتخابی بوده و فاقد نظم می باشند.
به موازات بحث بر سر زبان ادبی و زبان نوشتاری موضوع تغییر خط به لاتین نیز جدی می شد و از آنجایی که در این خط برای هر آوا یک حرف وجود دارد و آوا برای هر حرف محدود می باشد، این سؤال پیش آمد که در این رابطه گویش کدام منطقه پایه نوشتار قرار گیرد؟ در اینجا نیز گروهی از جمله عینی(27) و رحیم هاشم(28) به استفاده از گویش مردم کوهستان که «زبانشان پاک و از لغات خارجی به دور است» معتقد بودند وگروه دیگری خواستار نوشتار بر پایه لهجه بخارایی یا سمرقندی بوده و به گفته آنان مردم شهرنشین از کلمات بیشتری استفاده می کنند و تعداد واژگان مورد استفاده کوهستانی های تاجیکستان بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ است که این کفاف نوشته های امروزی را نمی دهد.