ملخص الجهاز:
الا ای دکتر دانای اسرار خدایت باد از هر بد نگهدار تو آن محبوب خوب بینظیری که الواح محبت را دبیری هواداری یاران مسلک تست وفا در مکتب جان مدرک تست ترا رسم و روش دایم چنین باد که بر این رسم خوش صدآفرین باد تو در بین رفیقان جمله طاقی که هم صاحبدل و صاحباجاقی هزاران سنگ از دریا برآید یکی از آن میانه گوهر آید هزاران نام دکتر هست در لیست یکی چون عسکری صاحب وفا نیست بعد از تعارفات گوناگون دیگر، ادامه داده بودم: دلم میسوزد ای آقای دکتر(1) که خالی بینم اینجا جای دکتر اگر از حال مخلص خواستاری کماکان بگذرانم روزگاری شد ستم جزء بندِ ماندنیها1 به کار دستگاه خواندنیها کماکان روزها بیش از دو صدبار کنم طی ـ پلّهها را از پی کار گهی مغضوب آقای مدیرم گهی منکوب حکم سردبیرم و سردبیر، آن روزها مرحوم مسعود برزین بود ـ که هم امسال درگذشت ـ مردی باذوق و باکمال، انگلیسیدان خوشقلم، که در عین حال در سفارت هند نیز به کار مشغول بود، او به خواهش امیرانی چند صباحی بعد از مسافرت دکتر عسکری سردبیر خواندنیها شد.
گفتم طلوعی با بسیاری از رجال ملاقات داشته و گفتگو کرده ـ و بعضی از آنها در کتابش منعکس است، شاید جالبترین خاطره او ملاقات با تیمسار زاهدی در نیس است، که زاهدی گفته بود: بعد از بیست و هشت مرداد، هندرسن سفیر امریکا به ملاقات من آمد و گفت: حامل پیغام مشترکی از طرف دولت امریکا و انگلیس است و آن این است که چنانچه میل دارید از محمدرضا شاه برای بازگشت به ایران دعوت نکنید، خود شما میتوانید رژیم سلطنتی را عوض کنید و در رأس جمهوری قرار بگیرید.