خلاصة:
عصمت وحی و دخالت نداشتن غیرخداوند در آن، از جمله معتقدات مسلمانان است که دلایل نقلی (آیات و روایات) و دلایل عقلی فراوانی بر آن گواهی می دهند. افسانه غرانیق، روایتی ساختگی است که با این اصل مهم در تعارض است، چون از دخالت شیطان در نزول وحی سخن می گوید. متاسفانه نقل این افسانه توسط برخی مورخان و مفسران، دست آویزی برای گروهی از مستشرقان فراهم کرده است تا آن را به عنوان شاهدی بر معصوم نبودن وحی مطرح کنند، در عین حال با وجود اشکال های فراوان سندی و متنی این افسانه، کمتر نوشته ای به نقد و بررسی همه جانبه آن پرداخته است. در این مقاله پس از بیان تاریخچه نقل این افسانه، دیدگاه شماری از مستشرقان درباره آن گزارش می شود و این داستان پس از بررسی سند، به قرآن، روایات و بدیهیات عقلی عرضه و توجیهات ناقلان آن نقد می شود. در پایان دیدگاه مونتگمری وات که در بسیاری از نوشته هایش به نقل این داستان پرداخته، با تفصیل بیشتری مورد نقد و بررسی قرار می گیرد
ملخص الجهاز:
"10) کارل بروکلمان (Carl Brocklmann) در کتاب (تاریخ ملل اسلامی) مینویسد: «آن گونه که در ظاهر به نظر میرسد محمد در سالهای ابتدایی بعثت به سه خدای کعبه که اهل مکه آنها را دختران خدا میپنداشتند، اعتراف داشت و در یکی از آیاتی که به او وحی شده بود با این کلمات «تلک الغرانیق العلی وإن شفاعتهن ترتضی» به آنها اشاره نمود، اما پس از این که شناخت او از وحدانیت قوت گرفت، شفاعت غیر ملائکه را در پیشگاه خداوند نپذیرفت و سوره پنجاه و سوم نازل گردید (بروکلمان، کارل، تاریخ الشعوب الاسلامیة، 34).
1) آیا ناقلان اولیه واقعه در زمان وقوع آن حاضر و شاهد بودند؟ 2) آیا آنان شرایطی را که برای پذیرفته شدن روایت یک راوی لازم است، دارند؟ پاسخ به پرسش نخست: این روایات از طرق گوناگونی نقل شده است: ) طریق ابن اسحاق که روایاتش را طبری در تاریخ و تفسیرش آورده است.
رابعا: آیه 73 به جنبه بشری پیامبر اشاره دارد که حضرت به دلیل وجود وسوسههای قوی که همراه با مصالحی همچون اسلام آوردن مشرکان بود، نزدیک بود متأثر شود و انعطاف نشان دهد؛ چراکه انسان هر قدر هم که قوی باشد، در اینگونه موارد احتمال تأثیر پذیرفتن را دارد، اما آیه 74 بیانگر عصمت الهی است که شامل حال پیامبران است و آنان را در این مواقع حساس حفظ میکند.
1. وات در پاسخ به این پرسش که چگونه پیامبر شفاعت بتها را که در آیات شیطانی آمده بود، پذیرفت مینویسد: «آیاتی در قرآن هست که تلویحا خدایان مشرکان را نوعی فرشته میداند و محمد با این اعتقاد میتوانست شفاعت بتها را برای خود توجیه کند» (Muhammad 's mecca/ 86؛ وات، ویلیلم مونتگمری، محمد فی مکه، 170)."