خلاصة:
پیش از این در شمارة 11 و 12 نخستین بخش از معرفی وشرح نقدهای عرفانی امام
خمینی بر متن و شرح کتاب فصوص الحکم ابن عربی،ضمن معرفی و توصیف کمی و کیفی این
نقدها که در قالب مجموعهای از تعلیقات ایشان بر شرح فصوص قیصری به جا مانده است ،
به طرح فهرستوار گوشهای از این تعلیقات و سپس شرح یکی از آنها پرداختیم [س 3
1380].
اکنون در این مقاله در نظر داریم که به شرح و تحلیل یک تعلیقة انتقادی دیگر از
امام بپردازیم. این تعلیقه در فص نوحی و به مناسبت بحث تنزیه و تشبیه در دعوت
نوح(ع) به نگارش درآمده است. شکی نیست که یکی از مهمترین و بنیادیترین مباحث در
حوزة کلام و الهیات, مبحث الهیات تنزیهی و تشبیهی و طبقهبندی ادیان براساس این دو
نوع الهیات است . بحث از الهیات تنزیهی و تشبیهی در واقع بحث بر سر مسألة منطق دعوت
انبیا یعنی تعیین نوع این دعوت در انبیا و ادیان الهی از میان دو نوع تنزیهی یا
تشبیهی آن است. حضرت امام در این تعلیقه, ضمن بیان دیدگاه انتقادی خود در این خصوص,
به نقد دیدگاه استادش، عارف شاه آبادی، نیز میپردازد.
ملخص الجهاز:
"نکتة لطیفی که ابنعربی بدرستی متفطن آن شده و به آن می پردازد این است که تنها از نگاه ظاهربینان و جاهلان است که تأکید حضرت نوح(ع) بر الهیات تنزیهی و اصرار متقابل قومش بر الهیات تشبیهی به عنوان عاملی برای ابراز واکنش منفی به دعوت نوح(ع) و عدم اجابت تلقی میگردد, اما از دیدگاه عالمان حقیقی و باطن نگر, واقعیت, چیزی دیگر است و آن اینکه تأکید قوم نوح بر تشبیه در واقع, خود, نوعی پاسخ مثبت به دعوت و اجابت نسبت به نوح(ع) به شمار میآید زیرا که همانگونه که پیش از این گذشت , تنزیه و تشبیه از یکدیگر جدایی ندارند و در حقیقیت این چیزی جز آن نیست و آن نیز چیزی جز این.
حال جای این پرسش است که آیا راهی مستقیم برای دستیابی به الهیات فازی چونان منطقی کلی برای دعوت انبیا و مقابله با خطاهای معرفتی اقوام و امم گوناگون وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش در گرو توضیح تعلیقه گرانقدر حضرت امام است که ضمن نقد دیدگاه عارف شاه آبادی, ممشای خاص خود را نیز دربارة الهیات فازی تبیین می نماید.
حتی چه بسا با توجه به اینکه علی القاعده می باید روز را مظهر کثرت و تشبیه و شب را مظهر وحدت و تنزیه تلقی کرد، تعبیر از دعوت تشبیهی به لیل و تعبیر تنزیهی به نهار، نشاندهندة آن است که اساسا آنگونه که به نظر میرسد، مرزی روشن میان تنزیه و تشبیه و بالتبع بین تعبیرهایی که از آنها میشود، وجود ندارد و همانگونه که در توضیح منطق فازی گذشت، پیچیدگی الهیات جامع و خصلت فازینمایی آن، جایی برای تعریفها یا تعبیرهای دقیق و معین و مرزبندی شده نمیگذارد."