خلاصة:
نظریهپردازی دربارة توسعه و ارائة مدلهای توسعه اقتصادی به نیمه دوّم قرن بیستم در پایان جنگ جهانی دوم باز میگردد. مبحث توسعه گرچه با توسعه اقتصادی آغاز شد ولی اکنون ابعاد گستردهتری پیدا کرده است. ایدة الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بر اساس این رهیافت شکل گرفته است که مدل¬های موجود توسعه همگی متاثر از مبانی غیر اسلامی و نظام ارزشی سکولار و غربی است. مقالة حاضر دو هدف اصلی را دنبال میکند: از یک سو میکوشد معنا و مراد از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را روشن کند و عرصه¬ها، لایه¬ها و سطوح این الگو را معرفی نماید و سپس با تمرکز بر عرصه سیاست سعی بر آن دارد که سهم و نقش مطالعات و نظریهپردازی سیاسی را در تدوین و تبویب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برملا سازد. مقاله نشان خواهد داد که تدوین این الگو به عنوان یک «کلان طرح تحول اجتماعی» و سنگ زیربنای تکوین و بازسازی تمدن اسلامی از طریق تولید دانش بومی و نظریهپردازی علمی مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی در ساحتهای مختلف علوم انسانی و اجتماعی میسّر است و دانش سیاسی اسلامی با همه زیر شاخههای آن بخشی از این رسالت و وظیفة مهم را برعهده دارند.
Theorization on development and the presentation of economic developmental models traces back to the second half of 20th century in the end of World War II. Although the issue of development began along with the economic development but nowadays it is of broader dimensions. The idea of Iranian Islamic pattern of development has been stated on the basis of this strategy that all of the existent models of development are affected by the anti Islamic bases as well as the secular and western value system. The present article follows two main goals: in one hand، it tries to clarify the meaning and function of Islamic Iranian pattern of development and to introduce the arenas and the dimensions of this pattern and then via focusing on the area of politics، it tries to manifest the role of studies and political theorization in the compilation and the statement of Islamic Iranian pattern of development. The article will illustrate that the compilation of this pattern as a "macro plan of social development" and the infrastructure of creation and renovation of Islamic civilization through regional knowledge and scientific theorization would be possible on the basis of Islamic values and principles in the diverse areas of humanistic and social sciences، and the Islamic political science along with all its sub-branches would be in charge of part of this main duty.
ملخص الجهاز:
"از این رو در سطح کلان تنها کار ممکن آن است که به جای ترسیم یک طرح جامع و نقشه راه پیشرفت که مستلزم تعیین دقیق، اهداف، سیاستها و شاخصهای پیشرفت در عرصههای مختلف حیات جمعی است، جامعه را در مسیر روند پیشرفت و توسعه قرار دهیم؛ بنابراین، الگو به معنای «روند»، بر حرکت جمعی در مسیر پیشرفت به طور انعطافپذیر و توأم با تجربه و آزمون و یادگیری تأکید دارد پس به جای آینده پژوهی و ترسیم خطوط قاطع و انعطافناپذیر برای وضع مطلوب و اصرار بر شاخصهای از پیش تعریف شده برای توسعه در هر ناحیه و عرصه، لازم است بر همدلی و وفاق جمعی نسبت به پارهای اهداف کلان اصرار بورزیم و با ترسیم چارچوبی مورد توافق در همکاری اجتماعی و پویایی جمعی، عملا در میدان تجربه و حرکت اجتماعی بر موانع فائق آییم و توسعه و پیشرفت را با توجه به شرایط و موقعیتهای غیر قابل پیشبینی که در آینده اتفاق میافتد تجربه کنیم.
3. عرصهها و لایههای الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در مقدمه اشاره شد که الگوهای توسعه، دست کم در نسخههای آغازین آن، به خصوص عرصه اقتصاد منحصر میشد و مدل توسعه اقتصادی را مد نظر داشت اما هر چه تجربه بشر در زمینه الگو سازی و طراحی مدل پیشرفت فزونی یافت بر این حقیقت وقوف بیشتری یافت که عرصههای پیشرفت محصور و محدود به حوزة اقتصاد نمیشود و میتواند ساحتهای وسیعتری از قلمرو اجتماع و حیات جمعی را پوشش دهد."