خلاصة:
نظریة اقتصاد سیاسی اسلام به صورت یک قرائت از اقتصاد سیاسی، مؤلفهها و شاخصههای
مربوط به خود را دارد. تبیین این نظریه، هم از نظر علمی ارزشمند است و هم از جهت
سیاستگذاری اهمیت دارد. این مقاله در صدد است در قالب دو بخش اصلی به تحلیل موضوع
مذکور بپردازد. هدف عمدة مقاله این است که به ترسیم الگویی در این زمینه بپردازد.
بخش اول، طرح موضوع و ملاحظات روش شناختی و تاریخی را میپوشاند، و بخش دوم، عناصر
کلیدی اقتصاد سیاسی مورد نظر اسلام را مورد اشاره قرار میدهد.این مقاله نشان
میدهد که اقتصاد سیاسی اسلام (دست کم در ظرفیت نظری) ضمن آن که کارآمد است، اخلاق
مدار نیز شمرده میشود، با این وصف، الگوی اقتصاد سیاسی اسلام میتواند با دیگر
الگوهای اقتصاد متعارف رقابت کند و با آنها مورد مقایسه قرار گیرد.
Islam’s political economic theory as an interpretation of general political economy has its own constituents and characteristics. The explanation of this issue is of a great significance both from scientific and policy perspectives. The paper aims to analyze this issue in two stages. The first stage covers the introduction and the methodological and historical considerations. The second part deals with the key elements of Islam’s political economy. The paper suggests that Islam’s political economy (at least in its theoretical capacity) despite being efficient is ethic oriented. However، the Islamic political economy، may compete and be compared with conventional economic models.
ملخص الجهاز:
تفاهم مورد نظر این است که اقتصاد سیاسی نئوکلاسیک در ادبیات اقتصاد متعارف آن چنان سیطره یافته که گویی نوعی انطباق کامل بین آنها وجود دارد.
بحث ازعدالت مالیاتی در زمان سولون(٦٠٠ سال قبل از میلاد)، تصویر پیوند کارایی اقتصادی و رعایت قوانین، توجه به نقش دولت در گسترش بازرگانی خارجی، ادعای تحویل همة علوم (از جمله اقتصاد) به زبان ریاضیات در زمان فیثاغورث، توجه به کارایی بردگان، ترویج فردگرایی در اقتصاد و سیاست، پیوند فلسفه، سیاست و اقتصاد، دیدگاه مادیگرایانه و لذتگرایانه اپیکور، فلسفة لذت و درد هزوید، تأکید بر مسألة کمیابی، توجه به اقتصاد رفتارگرایانه ذیمقراطیس، تأکید سقراط بر تقدم حکمت بر نفع شخصی، توجه افلاطون و ارسطو به عدالت اقتصادی، تقسیم کار وحرمت و مذمت ربا، تأثیر منفی جنگ بر سرمایه گذاری(در نظر گزنفون)، تقدم اهداف اقتصادی بر ابزارآن، هماهنگی اقتصاد و سیاست، عقیم بودن پول و موارد مشابه، از ویژگیهای قرائت اقتصاد سیاسی یونان قدیم است (ارسطاطالیس، 1368).
با توجه به عقیدة آنها به کمال انسان، در پارادایم مربوطه، در صورت تکامل همه انسانها و جوامع (رسیدن به عقاید کمونیسم کامل)، دیگر نیازی به دولت برای ادارة امور اقتصادی - سیاسی نیست؛ پس حضور دولت در این الگو فقط در وضعیت پیش از کمونیسم کامل مورد امضا واقع میشود.
سیستمی بودن: در عین حالی که التزام به هر محور از اقتصاد سیاسی اسلام میتواند منافع و کارایی خاص خود را دارا باشد، برای کسب کارایی بهینه لازم است پیوند تمام عناصر مربوطه از نظر علمی و عملی حفظ شود؛ پس اگر بخشی از اقتصاد اسلامی مورد عمل واقع میشود و پیوند آن با دیگر بخشها حفظ نمیشود، نباید انتظار کارآمدی مطلوب از آن داشت.