خلاصة:
انسان و سایر جانداران به رنج هایی دچار می شوند که خود در پیدایش آنها نقشی ندارند. در اصطلاح متکلمان عدلیه، از چنین رنج هایی به «آلام ابتدایی» تعبیر می شود. از نظر عموم متکلمان معتزله و امامیه تمام آلام ابتدایی منسوب به خداوند نیکوست. درباره علت نیکویی آلام ابتدایی، دو نظریه مقابل وجود دارد: نظریه اول دیدگاه اکثر متکلمان معتزله و امامیه است که برای نیکو بودن آلام ابتدایی افزون بر اعتبار (لطف و مصلحت)، عوض را ضروری می دانند. نظریه دوم دیدگاه برخی از آنان است که مصلحت موجود در الم ابتدایی را، برای نیکو بودن آن کافی می دانند و دیگر استحقاقی نیست تا عوض را ضروری نماید. هردو دیدگاه مورد چالش قرار می گیرند. دیدگاه نخست به طور مطلق صحیح نیست؛ زیرا آن چه برای مکلفان در زمینه آلام ابتدایی می توان مطرح کرد ثواب است و برای آنان، عوض به صورت تفضلی، آن هم در صورت نایل نشدن به ثواب، تبیین پذیر است و در مورد غیرمکلفان (حیوانات، کودکان، مستضعفان فکری ، دیوانگان) نیز اگر الم ابتدایی در حق خودشان لطف باشد، عوض استحقاقی قابل قبول نیست ولی اگر الم ابتدایی، در حق دیگران لطف باشد، و یا لطف آن نوعی باشد می توان عوض استحقاقی را پذیرفت و سرانجام می توان گفت: نظریه ثواب و عوض مکمل یکدیگرند تا تبیین کننده نیکویی تمام آلام ابتدایی باشند.
ملخص الجهاز:
البته ضرورتي ندارد کـه اعتبـار بـراي خـود متـألم باشـد، بلکـه مي تواند براي ديگران باشد و خداوند بايد در برابر الم ابتدايي عـوض بدهـد، وگرنـه سـتم خواهد بود؛ زيرا متألم بنابر فرض استحقاق الم نداشته ، و اين الـم از سـوي خداونـد بـر او وارد شده است .
البته از نظر او اگر الم بدون عوض صحيح باشد، در اين صورت تضمين عوض بر خداوند واجب نيست ، بلکه ايجاد الـم از طـرف خداونـد بـه جهت لطف بودن آن است ٢ (اسدآبادي، ١٩٦٢، ج ١٣، ص ٣٩١) ولي از مجموع سـخنان او بر مي آيد که اين تنها يک فرض است ؛ زيرا او بر خلاف عباد، براي حسن الم «اعتبار» را بـه تنهايي کافي نميداند و در تبيين دليل خود ميگويد: «المي که خداوند سبب آنها اسـت يـا براي مکلفان است يا غيرمکلفان.
سيد مرتضي بر اساس اصل «ضرورت مصلحت در الم ابتدايي» در پاسخ به اين پرسـش که اگر «اعتبار در الم ابتدايي ضرورت دارد بايد در آنچه خداوند متعال به آن فرمان ميدهد يا جايز ميشمارد، نيز واجب باشد، ميگويد: «اين مصـلحت و لطـف مصـداق آن، هميشـه شخص مباشري که فعل را انجام ميدهد نيست ، بلکه گاه اين لطف براي ديگراني کـه غيـر از مباشر فعل و متعلق فعل است ، مي باشد و اين گونه لطـف نيـز بـراي خـارج کـردن الـم ابتدايي، از عبث بودن کافي است .