خلاصة:
این مقاله می کوشد در چارچوب الگوهای روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار و ارتباط آن را با نبردهای ایران و اعراب در متون تاریخ نگاری اسلامی واکاوی کند.فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاب عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است. در اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار در چارچوبی مبتنی بر توالی چند رویداد مهم و در جهت تحقق رویدادی بس بزرگ تر، که آبستن رخدادهای مهم سیاسی و دینی بوده، تبیین شده است.این رویکرد مورخان اسلامی به واقعه ی ذوقار، بیش از هر چیز، بازتاب دهنده ی نیازهای عصر راویان و مورخان در جهت دهی به عمل سیاسی و ذهنیت فرهنگی مخاطبانشان است.
ملخص الجهاز:
فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاف عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است .
این تازگی و تحول رویکرد، برآمده از قرآن و حدیث ، توصیه به پیروی از سیره ی پیامبر (ص ) در شؤون زندگی فردی و اجتماعی، تاریخ نگاری ایرانی، ادبیات یهودی و مسیحی، و سرانجام الگوبرداری از میراث عرب جاهلی یا ایام العرب است (قرشی، ١٣٦٧: ٣٠٠؛ ادهم ، ١٩٧٤: ١١؛ سجادی، ١٣٨٦: ٢٣-٣٦؛ آیینه وند، ١٣٦٤: ٢٤؛ همو، ١٣٨٧: ٩٤ ،١٧٦ ؛ بهرامی، ١٣٨٢، ٦٦؛ جمشیدی، ١٣٨٢: ١٤٦) از میان این سه عنصر، قرآن با اشاره های تاریخی مسلمانان را به گردآوری اطلاعات بیشتر و دقیق تر درباره ی اقوام و امم پیشین ترغیب میکرد و با بیان سرگذشت انبیا، آدمیان ، اعمال امت ها و علل سقوط آن ها، مسلمانان را به تحصیل تجربه و عبرت آموزی برای تهذیب اخلاق فردی و اجتماعی و جستن راه هدایت تشویق میکرد (قرشی، ١٣٦٧: ٢٩٧- ٣٠٠؛ دوری، ١٣٨٢: ١٨؛ آیینه وند، ١٣٨٧: ٥٨ ؛ سجادی، ١٣٨٦: ٣٣، جمشیدی، ١٣٨٢: ١٢٤ ).