خلاصة:
ترکیه از جمله کشورهایی است که امروزه داعیه دار الگوی تمدنی برای جهان اسلام است . تحولات چند دهه اخیر ترکیه نشان از رشد اسلامگرایی به همراه رشد اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه ای و بین المللی میدهد. این تحولات برایند رقابت میان جریانها و جنبش های موجود در فضای فکری ترکیه ، با قرائت های خاص خود از اسلام، مدرنیته و ملی گرایی است . شناخت این جریان ها و جنبش های فکری میتواند در تحلیل روندها و رویکردهای آتی کشور ترکیه در سطح منطقه ای و بین المللی مفید باشد. در این مقاله تلاش میشود ضمن بررسی اجمالی فراز و فرود جریان های اسلامگرای ترکیه ، خاستگاه هر یک از آنها، و ارتباط آنها با انقلاب اسلامی و یا نقش آنها در تغییر جایگاه انقلاب اسلامی در فضای فکری ترکیه تبیین شود.
ملخص الجهاز:
مسئله اصلي براي اسلامگرايان، رابطه اسلام و مدرنيسم بود که برخلاف انديشه هاي موجود در جهان مدرن، که دين مهم ترين مانع در برابر مدرنيسم قلمداد ميشد، تلاش کردند با جمع ميان اسلام و مدرنيته ، پروژه لائيسم افراطي آتاتورک را ناکارآمد جلوه دهند، که مي توان گفت به نحو چشمگيري در انجام اين امر موفق بوده اند.
اين جريان ريشه در انديشه هاي «بديع الزمان سعيد نورسي » دارد که امروزه «فتح الله گولن » رهبري آن را عهده دار است و تنها جرياني است که داعيه دار رهبري تمدن اسلامي از طريق ارائه الگويي منسجم و عمل گرايانه با عنوان «اسلام ترکي » ميباشد.
از اين رو ميتوان گفت که اهميت بررسي ظهور جريان هاي اسلامي و فرايند بازگشت اسلامگرايي در ترکيه ، از اين امر ناشي ميشود که اين کشور از اوايل قرن بيستم ، در صدد ايجاد کشوري لائيک بود و از جمله کشورهايي است که 1 لائيسيته افراطي را به شدت تجربه کرده است .
٤ يعني اين واقعيتي انکارناپذير است که تلاش دولت براي ايجاد هويت ملي سکولار از بالا به پايين ، از طريق مکانيزم هاي قانوني و سياسي همواره با چالش هايي از سويي اسلام و نقش فرهنگي آن در ساخت روابط اجتماعي و هويت اجتماعي مردم ترکيه مواجه بوده است ٥ و در نهايت هم اين هويت توانست در برابر لائيسيته مجددا قد علم کند و خود را به عنوان هويت مسلط بر جامعه بروز دهد.