ملخص الجهاز:
"با توجه به سؤال اصلی تحقیق،فرضیه تحقیق این است؛بهنظر میرسد که اسلام گرایان ترکیه به عنوان تنها نیروهای تحولآفرین در جامعه درحال گذر ترکیه نبوده و نیستند،علاوهبر اسلامگرایان،نظامیان،سکولاریستها،سوسیالیستهای ترکیه در عرصهی داخلی این کشور و در الحاق آن به اتحادیه اروپا نقش منفی ایفا میکنند به گونهای که ارتش این کشور در سالهای 1960،1971،1980 سه بار علیه دولت کودتا کرده و در سال 1997 نیز با فشارهای بسیار زیاد و تهدید به کودتا باعث کنار رفتن اسلامگراها از دولت شد و نظامیان مهمترین مانع برای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را همان ایدئولوژی کمالیسم میدانند که پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا را مقدمهای برای افول ارزشهای برآمده از ایدئولوژی و تعصبهای ناشی از کمالیسم یعنی دولتسالاری،سکولاریست و موقعیت برتر نظامیان میدانند زیرا عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را مهمترین عامل در تضعیف کمالیسم و ورود ترکیه به دوران پساکمالیستی و به تعبیری دوران پسا ایدئولوژی میدانند دورانی که در آن سیاستهای ماجراجویانه ترکیه پیشازپیش کاهش یافته و زمینه برای گذار این کشور به کشور دموکراتیک فراهم خواهد شد؛چرا که در صورت پذیرفته شدن ترکیه در اتحادیه اروپا با پشتیبانی و حمایت گروههای داخلی از ترکیه زمینهی بسط و گسترش مسائلی از قبیل گذار ترکیه به دموکراسی،تأمین منافع ملی،توجه به حقوق اقلیتها،آزادی بیان،اسلامگرایی،حقوق کردها و آزادی،استفاده از زبان کردی،لغو قانون وضعیت اضطراری،لغو محدودیتهای داخلی ترکیه،لغو تمامی اشکال تبعیض نژادی، تصویب کنوانسیون بینالمللی حقوق فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی و مسائلی از این قبیل شده است و نظامیان ترکیه میل چندانی به عقبنشینی از نقشسنتی خود ندارند و همواره نقش منفی در این همگرایی داشتهاند که میتوان شاکلهی اصلی نخبگان لائیسیسم و مخالف همگرایی با اتحادیه اروپا را پیرامون اندیشههای ملیگرا و محافظه کار دانست که معتقد به اجرای سیاستهای لائیسیسم و پیشرفت ترکیه،همانند کشورهای غربی و متمدن هستند که اولا عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را با کمترین هزینهی ممکن و حفظ هویت ملی ترکیه قبول دارند،و دوم اروپاییها در جذب و پذیرش ترکیه به اتحادیه اروپا تردید دارند و سوم معتقدند که عضویت در اتحادیه اروپا حلال تمامی مشکلات این کشور نیست."