خلاصة:
زمانی که ساختار قدرت در سیاست بین الملل تغییر می یابد، امکان و بستر همکاری ها و چالش های جدیدی به وجود آمده و الگوی روابط بین بازیگران، خارج از ساختار سنتی تنظیم خواهد شد. در گذار از ساختار دوقطبی، آمریکایی ها خود را پیروز جنگ سرد دانسته و تلاش نمودند تا موقعیت خود را در نظام بین الملل تثبیت کنند. دوران پساجنگ سرد، عرصه مناسبی برای اجرای مقاصد استراتژیک ایالات متحده آمریکا به عنوان تک قطب باقیمانده فراهم نمود. این امر به مفهوم تلاش دولتمردان آمریکایی برای تثبیت هژمونی شان در نظام بین الملل پساجنگ سرد بود. پرسش این است که الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم بین المللی در دوران پساجنگ سرد را چگونه می توان تبیین نمود؟ در پاسخ باید گفت، که الگوی ایالات متحده آمریکا از نظم در نظام بین الملل پساجنگ سرد را می توان در چارچوب آنچه بدان «نظم ایده محور» می گوییم، تبیین نمود. در «نظم ایده محور» هژمونیک گرایی تک قطب، پویش های جهانی، منطقه ای و حتی محلی را ترسیم و مدیریت می کند. نظم ایده محور مبتنی بر یک سری هنجارها، رویه ها، الگوها، قوانین و معیارهایی است که بازیگر مسلط جهانی، تدوین، توجیه و پیاده سازی آنها را به لحاظ ضرورت تامین منافع ملی خود، هدایت می کند
ملخص الجهاز:
نظم ايده محور: الگوي ايالات متحده آمريکا از نظم در نظام بين الملل پساجنگ سرد١ عليرضا رضايي٢ تاريخ ارسال :٨٩/٢/٣ تاريخ تصويب :٨٩/٤/٢٨ چکيده زماني که ساختار قدرت در سياست بين الملل تغيير مي يابد، امکان و بستر همکاري ها و چالش هاي جديدي به وجود آمده و الگوي روابط بين بازيگران ، خارج از ساختار سنتي تنظيم خواهد شد.
Supply of Order پيش از پرداختن به اين ايده ها در سياست خارجي ايالات متحده آمريکا در دوران پس از جنگ سرد و پس از يازده سپتامبر، نخست به ريشه هاي ايجاد هژموني ايالات متحده آمريکا در عرصه ي نظام بين الملل ، بعد از جنگ جهاني دوم مي پردازم .
پس از پايان جنگ جهاني دوم ، ايالات متحده آمريکا در نظام بين الملل به دولت مسلط تبديل شده و قدرت اقتصادي و نظامي اش ، بيش از هر دولت ديگري بوده است .
قدرت برتر ايالات متحده آمريکا بعد از جنگ جهاني دوم ، جهت برقراري نظم هژمونيک جديد اقتصاد ليبرال ، در پنج زمينه ي عمده نقش اساسي و کليدي خود را ايفا کرد: ١- تجارت ؛ ٢- ماليه ؛ ٣- مسائل نظامي ، استراتژيک و امنيتي بين الملل ؛ ٤- منابع حياتي اقتصادي و ٥- مسائل سياسي بين المللي (پوراحمدي ، ١٢٧:١٣٨٦).
در مجموع حادثه ي يازده سپتامبر منافع ملي و بين المللي گوناگوني جهت پيشبرد اهداف سياست خارجي در عرصه ي نظام بين الملل ، نصيب آمريکا نمود که مي توان به اين موارد اشاره نمود: الف ) ايجاد انسجام و يکپارچگي بي سابقه در ميان شهروندان آمريکايي و تقويت بيش از پيش ناسيوناليسم آمريکايي ؛ ب ) شکاف روبه تزايد قدرت نظامي ميان آمريکا و سايرين .