خلاصة:
برخی از مخالفان فلسفه اسلامی، فلسفه را دانشی آسیب زا و مخرب معرفی کرده، آن را عاری از هرگونه کارکرد مثبت و فاقد هر نوع فواید علمی و معرفتی پنداشته اند. ازاینرو، سایر علوم اسلامی را از فلسفه بی نیاز و مستغنی قلمداد کرده، و تأثیر و کمکرسانی فلسفه به این علوم را از اساس «مورد انکار» قرار داده اند. این مقاله بر این باور است که فلسفه اسلامی، دانشی است بسیار «کارآمد» و «اثربخش» که واجد کارکردهای متعددی در حوزه های گوناگون معرفتی می باشد. یکی از این کاربردها عبارت است از: تأمین مبادی تصدیقی وجودشناختی و معرفت شناختی دانش کلام. متکلمان با وام گرفتن «اصل امتناع تسلسل» از فلسفه، به منزله مبدأ تصدیقی هستی شناختی؛ و همچنین اخذ «اصل امکان وصول به شناخت یقینی مطابق با واقع»، به مثابه مبدأ تصدیقی معرفت شناختی علم کلام، حاجتمندی کلام به فلسفه را آشکار نموده و کارکرد مثبت و «فایده آفرینی فلسفه» را در گستره این دانش، احراز و تثبیت کرده اند. این تحقیق از روش توصیفی ـ تحلیلی سود برده است.
ملخص الجهاز:
"امتناع تسلسل، تنها مسئله فلسفی ای نیست که در دانش کلام مورد استفاده قرار می گیرد، بلکه قواعد و مسائل فراوان دیگری نیز وجود دارند که متکلمان در بحث های خود شدیدا به آنها نیازمندند: «قواعد فلسفی از مبادی استدلال در علم کلام شمرده می شوند؛ به عنوان مثال: استدلال بر وجود حق تعالی متوقف است بر اصل علیت و امتناع تسلسل در علل غیرمتناهیه و این دو از مسائل فلسفه اولی می باشند؛ و همچنین اثبات حدوث جواهر و اعراض عالم طبیعت، مبتنی است بر اصل حرکت جوهری که فیلسوف بزرگ اسلامی صدرالمتألهین شیرازی درصدد اثبات آن برآمده است؛ مضاف بر اینکه تبیین عینیت صفات ذاتی حق، بر ذات متعالی اش، در گرو اثبات این است که ذات حق صرف الوجود و بسیط الذات بوده و وحدت او از سنخ وحدت حقه حقیقیه باشد» (ربانی گلپایگانی، 1387، ص 61؛ ابراهیمی دینانی، 1385، ج 2، ص 29؛ حلی، 1430ق، ص 30).
نتیجه گیری در این مقاله به ثبوت رسید که یکی از کارکردها و فواید فراوان و متنوع فلسفه اسلامی در قلمرو علم کلام، تأمین مبانی تصدیقی وجودشناختی (مانند اصل امتناع تسلسل علل نامتناهیه) و تقویت مبادی تصدیقی معرفت شناختی (همچون اصل امکان وصول به شناخت یقینی مطابق با واقع) این دانش می باشد؛ ازاین رو، متکلمان در قوام پایه ها و مستحکم سازی زیرساخت های علم خود، از ذخایر علمی قویم و غنی فلسفه اسلامی بی نیاز نبوده و نخواهند بود و به همین دلیل، ادعای ناکارآمدی و بی حاصلی فلسفه ـ به ویژه در حوزه مباحث کلامی و عقاید دینی ـ از اساس باطل و منتفی است."