خلاصة:
مقاله حاضر در صدد تبیین نظریه «اشراف دین بر سیاست» از دیدگاه مهندس مهدی بازرگان
است. وی دین را حاکم بر سیاست میداند و بر این باور است که هدف اصلی دین، «خدا و
آخرت» میباشد و مسائل سیاسی جنبه دنیایی و فرعی دارند؛ از این رو بر اساس حکم عقل
لازم است دنیا را بر طبق اصول توحیدی و بر پایه هدف غایی دین، سامان داد. بنابر
نظریه بازرگان، دین بر سیاست اشراف کلی داشته، آن را جهت میدهد ولی وارد جزئیات آن
نمیشود.
ملخص الجهاز:
"البته بازرگان بر این باور است که پیامبر اسلام و همه انبیا در نوع اول از رسالت خویش یعنی هدایت، بدون هیچ گونه الهام و استشاره و امداد از غیرخدا، انجام وظیفه کرده و مؤید من عندالله بودهاند و کسب نظر و جلب رضایت از کسی حتی ازنزدیکترین و صالحترین اصحاب نمیکردند، اما در قسم دوم از رسالت یا مأموریت و ولایت، که غیر از نبوت و هدایت است، رسول اکرم با همه عقل و بصیرت و صلاحیت دستور صریح «وشاور هم فی الأمر» را دریافت میکند: یکی، دعوت مردم به سوی خدا و آخرت و عرضه کردن آیین خود یا هدایت مردم و دیگری، یک عمل دنیایی در جهت اصلاح و نجات مردم و اداره امور است، اولی که به طور خلاصه هدایت مینامیم، اساس نبوت است...
(39) به نظر نگارنده و با استناد به نوشتههای سابق و تأمل و بررسی دقیق نکات گفته شده در سخنرانی سال 1371 و بیان صریح و مؤکد خود ایشان در جلسات متعدد سخنرانی به خصوص جواب ایشان از همه انتقادها و برداشتهای ناصواب از آن سخنرانی، هیچ گونه تجدید نظر، تحول و تغییر و حتی تعدیل و تکمیلی در افکار و نظریات سابق ایشان درباره «رابطه دین و سیاست» حاصل نشده است، بلکه تأکید و تمرکزی بر اولویت و اصالت مسأله خدا و آخرت در معارف دینی بود و همواره در همه برهههای حیات خود قائل به اشراف دین بر سیاست بود؛ برای نمونه در آخرین نوشته خود «آیا اسلام یک خطر جهانی است؟» (در سیام آذر 1373 در کیهان هوایی نیز به چاپ رسید) مینویسد: چگونه ممکن است کسی که در سالهای قبل از چهل..."