خلاصة:
براساس عقیده تثلیث، خدا یک حقیقت سه گانه است و پدر، پسر و روح القدس هر سه دارای الوهیت اند. تاکید بر یگانگی در عین سه گانگی ذات خداوند، این عقیده را تناقض آمیز، و فهم و پذیرش آن را بسیار دشوار نموده و در نهایت، به امری فراتر از ادراک بشری تبدیل کرده است. بررسی تاریخ پر فراز و نشیب تثلیث نشان می دهد که عوامل مختلفی در پیدایش، تحولات و تبیین و تفسیرهای مختلف آن دخیل بوده اند. قرآن کریم،عقیده تثلیث را کفرآلود، غالیانه، وارداتی و بر ساخته، متضاد با آموزه های توحیدی حضرت عیسی(ع) و معتقدان آن را در خور عذاب الهی می داند. براساس خداشناسی و مسیح شناسی قرآن کریم، مبانی و مفاهیم الاهیات تثلیثی از قبیل فرزند داشتن خدا، الوهیت، پسر و زاییده خدا بودن مسیح(ع)، آموزه ی این همانی الله و مسیح(ع) با چالش های جدی و مبنایی رو به روست. این مقاله با عنوان «نگاه انتقادی قرآن کریم به تثلیث مسیحی» با روش مطالعه کتابخانه ای و با استفاده از منابع اصیل؛ همچون قرآن کریم و کتاب مقدس و اسناد و مدارک موجود در صدد شناخت نظر قرآن کریم نسبت به نظریه تثلیث مسیحی است. تبیین تثلیث، مفهوم شناسی آن، علت پیدایش آن و کلام انجیل راجع به آن و نیز بررسی آیات قرآن کریم درباره تثلیث مهمترین مباحث این بررسی را تشکیل می دهد.
ملخص الجهاز:
"(آلیستر، 1385: 323؛ Warfield, 1992: p301) بحثهای کلامی درباره تثلیث در قرن سوم میلادی ادامه یافت و الوهیت حضرت عیسی(ع) اصل پذیرفته شده بیشتر فرق مسیحی بود ولی میزان و چگونگی ارتباط آن با خدای پدر مورد اختلاف آنان بود در حدود سال 318 میلادی اسقف اسکندریه، الکساندر، با تاکید بر اتحاد اقانیم سه گانه درباره «راز بزرگ تثلیث» سخن گفت و کشیشی به نام آریوس در اعتراض به او، وی را به سابلیانیسم متهم نمود (گریدی، 1367: 15) سابلیانیسم منسوب به شخصی بنام سابلیوس، یکی دیگر از متکلمان مسیحی در قرن سوم میلادی بود که تثلیث را وارد مرحلهای جدیدتر کرد و بیان نمود که خدا در سه شکل متوالی در تاریخ عمل میکند: در آغاز به عنوان خالق و تاریخ یعنی پدر، بعد به عنوان پسر و در شکل عیسی مسیح(ع)، از مریم متولد و مصلوب شد و پس از آن به عنوان روح القدس به تطهیر و حیات بخشی مومنان میپردازد.
2- در مجموع نگاه قرآن کریم را دربارهی تثلیث و شخصیت حضرت مسیح به هفت دسته میتوان دستهبندی کرد: دسته اول آیاتی هستند که تاکید بر توحید و اشاره ضمنی به نفی تثلیث دارند مانند سوره اخلاص؛ دستهی دوم از آیات به صراحت نافی تثلیث هستند مانند آیه 73 سوره مائده و دستهی سوم، فرزند خدا بودن عیسی(ع) را مردود دانسته و دسته چهارم و پنجم، الوهیت حضرت مسیح و روح القدس را انکار کرده همچون آیه 73 مائده و نیز آیه 193 سوره شوری و 102 سوره نحل و دسته ششم از آیات به ویژگیهای ایجابی حضرت عیسی(ع) پرداخته او را بنده خداوند دانسته و عبودیت را صفت ذاتی ایشان معرفی میکند مانند آیه 64 سوره زخرف و سرانجام دستهی هفتم از آیات به برخی از مسیحیان نسبت توحید میدهد چرا که به تعالیم واقعی حضرت مسیح ارج نهادند و با رفتار میانه و قابل قبول از او پیروی نمودند، چنانکه در آیه 66 سوره مائده به این مطلب اشاره صریح شده است."