خلاصة:
پس از فروپاشی شوروی، پدیده اسلامگرایی در آسیای مرکزی و بهویژه ازبکستان از اهمیت قابلتوجهی برخوردارشدهاست. اسلامگرایی در ازبکستان از نوع بنیادگراست. این مقاله بر اساس رویکرد مقایسهای و تاریخی به بررسی، شناسایی ریشههای پیدایش و گسترش اسلامگرایی در ازبکستان میپردازد. در ادامه زمینههای پیدایی و گسترش این پدیده از منظر عوامل بیرونی ازجمله نقش کشورهای مختلف مانند ایران، ترکیه، عربستان سعودی، افغانستان و رخداد یازده سپتامبر، حوادث پس از آن و همچنین عوامل درونی موثر مانند تداوم نظام اقتدارگرایی، نقض حقوق بشر، آزادیهای سیاسی- مدنی، سرکوب گروههای اسلامگرا و مشکلات اجتماعی- اقتصادی بررسیمیشود. بر اساس فرضیه نویسندگان هرچند عوامل بیرونی در پیدایش و گسترش بنیادگرایی در ازبکستان تاثیرگذار بودهاند، اما بهنظرمیرسد، عوامل درونی نقش بارز و چشمگیری در این زمینه ایفاکردهاند
ملخص الجهاز:
در ادامه زمینههای پیدایی و گسترش این پدیده از منظر عوامل بیرونی ازجمله نقش کشورهای مختلف مانند ایران، ترکیه، عربستان سعودی، افغانستان و رخداد یازده سپتامبر، حوادث پس از آن و همچنین عوامل درونی مؤثر مانند تداوم نظام اقتدارگرایی، نقض حقوق بشر، آزادیهای سیاسی- مدنی، سرکوب گروههای اسلامگرا و مشکلات اجتماعی- اقتصادی بررسیمیشود.
(Haghayeghi, 1995: 39) پ- مروری بر تاریخ اسلام در ازبکستان، از آغاز تا فروپاشی شوروی برای شناخت ماهیت اسلام در ازبکستان و درک زمینههای گسترش بنیادگرایی در این کشور پس از سقوط شوروی، باید تاریخ پرفراز و نشیب اسلام در آسیای مرکزی به دقت بررسی شود.
Von Kaufman Sovietization Policy ت- اسلامگرایی در ازبکستان پس از شوروی پس از پیدایی و گسترش امواج اسلام سیاسی در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، هرچند آسیای مرکزی نیز تحت حاکمیت کمونیسم قرارداشت؛ اما شاهد بروز تحولاتی در تأثیرپذیری از این جریان بود.
1-1- ایران با فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و تولد دولتهای مستقل در آسیای مرکزی چهار فرضیه درباره آینده نقش اسلام در منطقه مطرح شد: 1) اسلام بهعنوان عامل مؤثر در سازوکارهای اجتماعی و شکلدهنده به هویت سیاسی- اجتماعی کشورهای منطقه؛ 2) اسلام بهعنوان عاملی برای استقرار دولتهای اسلامی در جمهوریهای تازه به استقلال رسیده؛ 3) تبدیلشدن اسلام به یک ایدئولوژی تندرو و رقیب نوگرایی؛ 4) رویکرد غیردینی کشورهای منطقه و بدون استفادهماندن توانایی اسلام در تشکیل حکومت دینی (یزدانی، 1383: 195).