خلاصة:
نظامی گنجوی، مثنوی¬سرای بزرگ قرن ششم هجری قمری و یکی از بنیان گذاران ادبیات داستانی منظوم فارسی است. یکی از جذابیت¬های مثنوی¬های نظامی وجود تحمیدیه¬ها، مناجات و معراجیه¬هایی است که در آغاز هر یک از منظومه¬هایش دیده می شود که به دلیل زیبایی و تخیل زائدالوصف آن ها بسیار مورد توجه پیروان او بوده است. مقاله حاضر در پی بررسی تطبیقی معراجیه¬های خمسه نظامی و سه معراج-نامه عربی پیش از او یعنی المعراج قشیری، معراج¬النبی ابن¬عباس و الإسراء و المعراج ابن حجر عسقلانی و سیوطی است که بر این اساس شباهت¬ها و تفاوت¬ها را در ساختار و محتوای آن ها نشان داده است و بدین نتیجه دست یافته که با وجود وجوه افتراق متعدد، نظامی در سرودن معراجیه¬های خود تحت تاثیر بسیار معراج-نامه¬های مذکور بوده است. برای رسیدن به این برآیند، ابیات معراجیه¬های نظامی با شواهدی که از معراج¬نامه¬های مذکور به دست آمده، در کنار هم قرار گرفته تا بدین گونه میزان شباهت¬ها آشکارتر شود.
ملخص الجهاز:
مقدمه از وقايعي که خاص سرزمين تازيان است و به ادب فارسي وارد شده و بر آن تأثير فراواني نهاده است ، معراج پيامبر اسلام (ص ) است که شاعران و نويسندگان ايراني در آثار خود بسيار از اين واقعه بهره برده و بدان توجه ويژه اي داشته اند تا آنجا که موضوع مدح و معراج پيامبر(ص ) را از بخش هاي اصلي ادبيات کلاسيک به شمار آورده اند (رضايي جمکراني، ١٣٨٦: ١١٦) و به جرئت ميتوان گفت که همۀ آن ها اگرچه به وصف واقعۀ معراج نبي مکرم اسلام (ص ) نپرداخته اند، دست کم بدان توجه داشته اند و واژة «معراج » را، حال براي پيامبر اکرم (ص ) يا براي ممدوح خود، در آثارشان به کار برده اند (هادي، ١٣٨٧: ٢٣-٢٦).
احتمالا وي در سرودن اين معراجيه ها به برخي از معراج نامه هاي پيش گفته نظر ويژه اي داشته است و برهان اين مدعا، سخن خود حکيم نظامي گنجوي در اقبال نامۀ اوست که ميگويد: شنيدم که بالاي اين سبز فرش خروس ي سپيد است در زير عرش ج چو او برزند طبل خود را دوال خروس ان ديگ ر بکوبن د ب ال (نظامي، ١٣٨١: ٣٩) اين سخن او در کتاب المعراج امام قشيري چنين آمده است : ...