خلاصة:
یکی از آیین های باستانی که ظاهرا در اواخر دوره ی هخامنشی از بطن دین زردشـتی منشعب شده ، آیین زروانی است . در این عصر، گروهی از زردشـتیان بـا تامـل دردو مینوی نخستین ؛ یعنی اهورامزداو اهریمن ،به این باور دست یافتند که باید ایـن دورا پدری باشد؛ بنابراین به ایـزد زروان بـه عنـوان پـدر دومینـو نگریسـتندو زروان را زاینده ی آن دو پنداشتند.این اسطوره می تواند گذار جامعه ی ایران اززن سـروری بـه مردسالاری را در ذهن ،تداعی کند؛ چرا که امر زادن –البته در اسطوره - نیز از زنان ، سلب گشته و این هنر زنان ، بیمقدارپنـداشته و به مردان سپرده شده است ؛ بنـابراین میتوان برآن بـود که باظهـور کیش زروانی در ایران ، نظام زن سروری آهسته آهسـته به زوال میرودو نقش زن در جامعه ،بسیارکم رنـگ مـیشـودو قـانون پدرمدارانـه جانشین عشق مادرسالارانه میگردد. در این قانون مداری که عشق نقش چندانی ندارد، زن کارکردی دیگرگون می یابد؛ او از یک سو ابزار پیوند سیاسی می شـودو از سـوی دیگر، وسیله ای برای تداوم نسل کـه ایـن دو خویشـکاری زن در شـاهنامه انعکـاس پررنگی دارد. البته این به معنی عدم زنان بزرگ و تاثیرگذاردرشاهنامه نیسـت ؛زیـرا در برخی داستان ها زنان نقش بنیادین دارند که این بزرگی و تاثیرمی تواند بازمانـده ای از دوران زن سروری باشدو فردوسی به عنوان راوی حماسه ی ملی ایرانیان ، همه ی این ویژگی های فرهنگی را در اثر خود منعکس کرده است .
ملخص الجهاز:
"جد مادری رستم ، مهـراب ، نیـز همـین واژه را در نـام خود دارد» (امیدسالار، ٣٦:١٣٨١) که این اخذ احتمالی نام ، خود می تواند نشانی بـر اهمیـت زنان در جامعه ی ایرانی در دوره ای خاص باشد که بدین گونه خود را در شـاهنامه مـنعکس میکند؛ بنابراین ، میان خانـدان رسـتم و آب ، پیونـد تنگـاتنگی اسـت ؛ واژه ی آب (pi&) در فارسی باستان و اوسـتا از جـنس مؤنـث برخوردارسـت (کنـت (Kent)، ١٦٨:١٩٥٣) واز سوی دیگر، ایزدبانـوی اردوی سـورا اناهیـتا، ایـزدآب هاست و یشت (پـنجم )؛ یشـت در پیوند با این ایزد، دربردارنده ی بسیاری از نام های پهلوانان حماسی ایران ، ماننـد گرشاسـپ نریمان ، کاوس ، کیخسرو، فریدون و ...
مردسالاری درشاهنامه یکی از دلایل اهمیت شاهنامه برای ما ایرانیان ، کارکرد جامعه شناختی آن است ؛ بـه سـخنی دیگر، میتوان در این اثر، دگرگونی سازمان های اجتماعی ایرانی را دید؛ چراکه شاهنامه بـه حقیقت ، حماسه ی ملی ایرانیان است و حماسه ی ملی باید همه ی مراحل و دگردیسی هـای فرهنگی را بنماید؛ بنابراین ، هم می توان در آن ساختار زن سـروری را یافـت کـه بخشـی از حیات اجتماعی جامعه ی ایران بوده است - و پیش از این بدان اشاره شد-و هـم مـی تـوان فضای مردسالارانه را بیرون کشید که تلاش نگارنده پس از این ، بر آن است که این ساحت شاهنامه را در مقابل چشم خواننده قرار دهد و این پیشنهاد را ارائه نماید که با ظهـور آیـین زروانی که احتمالا برآیند تحولات اجتماعی، مثل شکست نظام زن سروری اسـت ، از نقـش زن ، روز به روز کاسته می گردد؛ بنابراین ، قانون خاص پدرمدارانه ، جانشـین عشـق مادرانـه میشود."