خلاصة:
در طول تاریخ درمورد چگونگی برخورد با مرتدان، سوالات جدی مطرح بوده و گفتگوهای بسیاری در مکاتب حقوقی ـ فقهی و کلامی صورت گرفته است این معنا پس از صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی عقیدتی را حق طبیعی انسان ها دانسته، حالت جدی تری به خود گرفت و از آنجا که واکنش های خشن و شدید جزایی در مجازات مرتد، بیشتر در میان پیروان ادیان الهی گزارش شده است، عمده اعتراض ها تاکنون متوجه ادیان الهی بوده است. و حال آنکه نه تنها در شریعت اسلام، بلکه در شریعت یهود و مسیحیت نیز گناه کشتن هر انسانی که مرتکب قتل انسانی و یا عامل فسادی نبوده، معادل کشتن همه انسان ها و عظیم ترین خطا است. این مقاله درصدد اثبات آن است که نه تنها در اسلام، بلکه در هیچ آئین الهی دیگری مجازاتی غیرعادلانه نیامده و هر مرحله از خشونت، از ساحت قدس پیامبران الهی به دور است.
Throughout the history، serious questions have been posed on how the apostates should be encountered and in this regard، considerable discussions have been taken place in legal-jurisprudential and theological schools. This implication took a more serious status after issuance of the Universal Declaration of Human Rights which sees ideological freedom as the natural right of human. Since violent and severe penal reactions regarding the punishment of the apostates has been reported mostly among the followers of divine religions، the majority of the objections have been drawn to the divine religions. However، not only in Islamic Sharia، but also in Jewish and Christian ones، the sin of killing every human being who has not committed human murdering or not caused corruption equal to killing of all human beings and this is the greatest fault. This paper intends to prove that in none of the religions، neither in Islam، nor in the other divine religions، there is unfair punishment and the holiness of the divine prophets is exempted from any stage of violence.
ملخص الجهاز:
"چه اینکه قرآن کریم که همین حکایت را مطابق نقل تورات آورده، نهتنها از آن، مجازات اعدام استفاده نمیشود، بلکه بر این معنا تصریح دارد که موسی× مجازات اعدام را حتی درمورد سامری که عامل گمراهی بنیاسرائیل بوده نیز اجرا نکرده و به تبعید او اکتفا نموده است.
از بررسی آیات قرآن، بهویژه آیه 34 سورة مائده، میتوان نتیجه گرفت که مرتدان عقیدتی مانند همة غیرمسلمانان دیگر مادام که قیامی بر ضد دولت یا جامعه اسلامی نداشته باشند، از امنیت لازم برخوردار بوده و تنها در صورتی که به هر صورت بر ضد دولت یا مردم مسلمان قیام کردهاند مانند هر مفسد و محارب دیگری بهوسیلة مسلمانان سرکوب شده و امامالمسلمین به استناد آیه 34 مائده درمورد آنان یکی از احکام مذکور را متناسب با جرمشان اجراء خواهد ساخت.
(ابنعساکر، 1415: 5 / 468؛ یعقوبی، 1366: 2 / 147) آقای دکتر وهبة الزحیلی در کتاب آثار الحرب فی الاسلام، مینویسد: همانگونه که استاد محمد سلام مذکور میگوید: شاید مجازات دنیوی بهخاطر صرف ارتداد مطرح نباشد، چهاینکه طبق نص صریح قرآن عقیده، اکراهبردار نیست و مجازات مرتد در صورتی لازم است که همراه با تغییر عقیده، اموری مانند پیوستن به دشمن و جنگ با مسلمانان و ایجاد فتنه و اختلاف در جبهه اسلامی مطرح باشد، چهاینکه فتوای فقها بر لزوم قتل مرتد، به استناد حدیث «من بدل دینه فاقتلوه» بوده که خبر واحدی است و با قاعدة «الحدود تدرء بالشبهات» متعارض است."