خلاصة:
از وجوه تمایز انقلاب اسلامی بر سایر انقلابها مسالمتآمیز بودن آن است که ابعاد نرم و گفتمانی آن را بر دیگر وجوه آن ارجحیت داده است. با این وجود، این بعد از انقلاب در نظریههای روابط بینالملل مورد کاوش قرار نگرفته است و درنتیجه، بعد نرمافزاری انقلاب در بیداری اسلامی در چارچوب تحلیلی این نظریهها، از جمله تئوری سازهانگارانه، مبهم باقی مانده است.در این پژوهش، سخن بر سر این مسئله است که آیا میتوان بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا را با تئوری سازهانگارانه مورد مطالعه قرار داد؟ (سئوال) با توجه به وجه فرهنگی و ماهیت غیرمسلحانه انقلاب یا بعد انگارهای آن بر آغاز روند جدید بیداری اسلامی، و نیز با توجه به قابلیت نظریة سازهانگاری در مطالعة تحولات گفتمانی، فرهنگی، هویتی و اجتماعی، و نیز با چشمداشتی به شناخت انسانی و روابط بیناذهنی، این نظریه میتواند به مطالعة بازتابهای انقلاب اسلامی بر این تحولات بپردازد. (فرضیه) پژوهش حاضر در پی آن است که با نگاهی جدید و از دیدگاه نظری به بررسی بازتابهای انقلاب اسلامی ایران بر این تحولات بپردازد. (هدف) این پژوهش در صدد است از طریق تئوری و با استفاده از نظریة سازهانگاری تا به آن هدف دست یابد. (روش) بازتابهای انقلاب اسلامی در سطح جنبشهای اسلامی با تئوری سازهانگارانه همخوانی دارد و، به دیگر بیان، این تئوری از قابلیت بالایی در تبیین و بازتاب آرمانهای انقلاب اسلامی برخوردار است. (یافته)
One of the distinguishing aspects of the Islamic Revolution of Iran from other revolutions in the world is its peacefulness and nonviolence aspect which gives precedence to its soft and discourse aspects over others. However, this dimension of the Revolution in international relations theories is not investigated and, as a result, the software dimension of the Revolution in the Islamic Awakening has remained vague and unclear in the analytical framework of these theories especially the constructivism theory. In the present research the question is: Can the Islamic awakening in the Middle East and North Africa be studied with the constructivism theory? (Question) Regarding the cultural aspect and the unarmed nature of the revolution or its ideational dimension on the evolution of a new procedure of the Islamic awakening, and also by considering the capability of the constructivism theory in discourse, cultural, identity and social changes and also with a look at human cognition and inter-subjective relations, the present article can deal with the reverberations of the Islamic Revolution on these changes. (Hypothesis) The present research seeks to investigate the reverberations of the Islamic Revolution of Iran on these changes with a new look and from a theoretical viewpoint. (Objective) This research tries to reach its goal theoretically and through using constructivism theory. (Methodology} The reverberations of the Islamic Revolution of Iran on Islamic movements are consistent with the constructivism theory and, in other words, this theory enjoys a high capability to explain and reflect the ideals of the Islamic Revolution of Iran. (Finding}
ملخص الجهاز:
"این در حالی است که انقلاب ایران - با توجه به ویژگیهای منحصر به فردی که دارد - با چارچوب معنایی متفاوتی ظهور میکند که، از یک سو، مارکسیسم – کمونیسم را به عنوان اندیشة حاکم بر انقلابهای قرن بیستم با چالش جدی مواجه میکند (محمدی، 1383: 123) و ، از سوی دیگر، با الگوی اندیشة لیبرال دموکراسی به مخالفت برمیخیزد، (ملکوتیان، 1384: 75) به طوری که در دوران اوج تقابلات شرق و غرب و دوئالیزم حاکم بر نظام بینالملل منافع بلوک غرب بهویژه آمریکا، را از موضعی مستقل از آن فضا به چالش میکشد (علوی و قربانی، 1379: 188) و اسباب آن را فراهم میآورد تا در دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اسلامگرایی [بهمثابه انگاره انقلاب اسلامی] چنان تهدیدی برای غرب سیاسی و ایدئولوژیک به حساب آید که «با تهدید کمونیزم در سالهای 1955مقایسه شود.
بسیاری از تحلیلگران در بررسی اتفاقات اخیر منطقه و بروز جنبشهای مردمی و ضداستبدادی در کشورهای عربی متحد غرب تقویت موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر رقبای خود را به عنوان یکی از مهمترین پیامدهای این تحولات قلمداد میکنند، تحولاتی که در واقع بیش از آنکه متأثر از اقدامات سیاسی جمهوری اسلامی باشد، تحت تأثیر ساختار معنایی منبعث از انقلاب اسلامی و تعاملی است که این ساختار با جنبشهای تحولخواه دنیای عرب ایجاد کرده است، تعاملی که نه تنها موضع اسلامگرایی را در منطقه تقویت کرده بلکه گرایش بیشتر جریانهای سیاسی دیگر را نیز به آرمانهای اسلامی سبب شده است."