خلاصة:
سوال اصلی مقاله این است که الگوی پراکندگی، ساخت و تزیین بناهای دوران سلجوقی چگونه است؟ بدین منظور، داده های اولیه با روش میدانی و کتابخانه ای گردآوری و طبقه بندی شده و شهرها، روستاها و شواهد معماری برخوار در دوره ی سلجوقیان معرفی شده است. سپس عناصر معماری و کارکرد آثار با مطالعه نقشه ی بناها معرفی شده و بر پایه ی مقایسه ای تطبیقی، الگوی حاکم بر ساخت و تزیین آنها تبیین شده است. پس از آن، با استفاده از نظریه ی مکان مرکزی کریستالر، سکونت گاه های مرکزی و اقماری دشت برخوار شناسایی و نحوه اثرگذاری و اثرپذیری مراکز سکونتی این دوره بر یکدیگر، مطالعه و مکان های مرکزی و اقماری معرفی شده است.
از مهم ترین دستاوردها و نتایج مقاله، وجود الگوی مشخص در ساخت کاروانسراها و مساجد سلجوقی برخوار است. به عبارت بهتر، الگوی ساخت کاروانسراهای برخوار استفاده از نقشه ی منظم، متقارن و از قبل تعیین شده، شکل یابی بر محور مخالف با وزش بادهای مخرب شرقی، شمالی و غربی (محور مورب)، پلان چهارایوانی، قرارگیری اتاق های سکونت مسافران در چهار طرف حیاط، استفاده از سنگ لاشه به عنوان مصالح اصلی، استفاده از گل و گچ به عنوان ملات و اندود و عدم وجود تزیینات در کاروانسراها را نشان می دهد. همچنین الگوی مشترک مساجد سلجوقی برخوار شامل گنبدخانه ی کاملا همسان و هم اندازه، فرم اولیه ی یک ایوانی، تک مناره ی شاخص با تزیینات آجرکاری با نقوش لوزی شکل به شیوه هشت و گیر، تزیینات آجرکاری، توپی های گچی ته آجری و آجرلعابدار در گنبدخانه ها، کتیبه های کوفی ساده و کوتاه، تزیین آجر پیش بر با نقوش گره چینی شش بند و شمسه و ترنج است. همچنین از دیگر نتایج این پژوهش، شناسایی مکان های مرکزی و اقماری در دشت برخوار است.
The main question of this article is: What is the pattern of distribution، structure and ornaments of monuments during Seljuq period? To answer this question، primary data have been collected and categorized in field observation and library research method، while cities، villages and architectural evidence of Barkhar from Seljuq period have been introduced. Elements of architecture and the function of monuments have been presented by studying their maps and the prevailing pattern of their structure and ornaments are explained based on comparative comparison. Then central and satellite habitation of Barkhar field have been identified and the process of interplay between these habitation centers in aforementioned period have been studied according to Cristaler's Central Place Theory. The most important accomplishments and results of this article is a specific pattern in building Seljuq caravansaries and mosques of Barkhar. It means that the structure pattern of caravansaries in Barkhar is based on a methodical، symmetrical and already determined map، formedon the axis which is opponent to the gust of Eastern، Northern and Western winds (bias axis)، four ivan plan، locating rooms for travelers around the four side of the yard، using ballast as the main material، using mud and plaster as grout and coat، and the absence of ornaments in caravansaries. A common pattern for Seljuq mosques in Barkhar includes a completely identical and isometric vault، single ivan primary form، single specific minaret (spire) with brickwork ornaments of rhombus forms، enameled brick in vaults، simple and short inscription، decorating adobe with patterns of hexagonal star، roundel and medallion fretwork. Determination of central and satellite centers in Barkhar field is another result of this research.
ملخص الجهاز:
ir) تاریخ دریافت :٩٢/٠٩/٢٠ـ تاریخ تایید: ٩٣/٠٣/٠٥ همچنین الگوی مشترک مساجد سلجوقی برخوار شامل گنبدخانه ی کاملا همـسان و هم اندازه ، فرم اولیه ی یک ایوانی ، تک مناره ی شاخص با تزیینات آجرکاری بـا نقوش لوزی شکل به شیوه هـشت وگیـر، تزیینـات آجرکـاری ، تـوپی هـای گچـی ته آجری و آجرلعابدار در گنبدخانه ها، کتیبه های کوفی ساده و کوتاه ، تـزیین آجـر پیش بر با نقوش گره چینی شش بند و شمسه و ترنج است .
پراکندگی آثار سلجوقیان در دشت برخوار، مکان های مرکزی و اقماری (نقشه از نگارندگان ) با روی هم قرار دادن لایه ی مربوط به نقشه ی پراکنش آثار و لایه ی مربوط به شبکه ی منظم شش ضلعی ها، این نتیجه حاصل شد که در دوره ی سلجوقی ، برخی از مراکز شهری یا روستایی در مرکز شش ضلعی ها، و برخی دیگر در حاشیه و روی اضلاع آنها واقع شده اند.
سایر آثار دوران سلجوقی در دشت برخوار مانند رباط سلطان ، اقامتگاه چاله سیاه کهنـه و قلعه اتابکی چاله سیاه ، نه در مرکز شش ضـلعی ها واقع شده اند و نه در روی اضـلاع آنها؛ زیرا این سه اثر صرفا به عنوان اقامـتگاه های میان راهی مطرح بوده اند و موقعیـت آنهـا بـه تبعیت از راه های عبوری به وجود آمده است .
همچنین بر اساس الگوی شبکه هـای شش ضلعی کریستالر، مراکز کانونی دشت برخوار در دوران سلجوقی ، شامل روستای گـز، روستای شاپورآباد، روستای مورچه خورت و محوطـه ی «پـل سـنگی » کمـشچه بودنـد و محوطه ی قلعه باجول ، روستای سین ، ربـاط سـلطان ، چالـه سـیاهکهنـه و قلعـه اتـابکی از سکونتگاه های اقماری این عصر محسوب می شدند.