خلاصة:
معاد جسمانی و اعتقاد به آن از ملزومات و ضروریات دین مبین اسلام میباشد، بهطوریکه عدم اعتقاد به آن از موجبات کفر است. دربارهی کیفیت معاد، اندیشمندان اسلامی نظریات گوناگونی را ارائه کردهاند. متکلمین از منظر کلامی و فلاسفه از منظر فلسفی و محدثین از منظر روایات بدین موضوع نگریستهاند. در این مقاله سعی شده است که دیدگاههای دو مفسر بزرگ عالم تشیع و تسنن، یعنی علامه طباطبائی و آلوسی در روحالمعانی و المیزان، در آیاتی که دال بر معاد جسمانی هستند، بررسی شود. رویکرد آلوسی، رویکردی کلامی است و آن اینکه در قیامت، انسان بعد از تألیف اجزای متفرق او، عین انسان دنیوی خواهد بود، ولی علامهطباطبائی، رویکردی فلسفی دارد و آن اینکه آنچه در قیامت اتفاق میافتد، تبدل است نه تألیف و عینیت انسان اخروی با توجه به روح اوست وگرنه بدن اخروی عین بدن دنیوی نخواهد بود؛ بلکه مثل آن است
ملخص الجهاز:
"1ـ آیاتی که در پاسخ به منکرین معاد و استبعاد آنها نازل شدهاند آیات آخر سورهی یس، آیات سوم، چهارم و پنجم سورهی قیامت، آیات 35،36و37 سورهی مؤمنون، آیات 47،48،49و50 سورهی واقعه و آیات 98و99 سورهی اسراء به این موضوع اشاره دارند، ولی در این مقاله به بررسی دیدگاههای آلوسی و علامه طباطبائی در تفسیر آیات آخر سورهی یس پرداخته میشود و دربارهی آیات دیگر، ارجاع داده خواهد شد.
ایشان میگوید: «ظاهر این است که منظور از تعبیر به «مثل» در آیهی فوق، همان اعاده و تجدید حیات است؛ زیرا خلقت دوم مسلما عین خلقت اول نیست؛ چرا که حداقل در زمان دیگر و شرایط دیگری تحقق پذیرفته و صورت تازهای است، هرچند ماده همان مادهی قدیم بوده باشد» (مکارم شیرازی، 1374، ج12: 302).
تنها چیزی که در بیان علامه دیده میشود، نقل چند روایت برای تأیید مطلب است؛ به عنوان مثال روایتی را از مسعدة بن صدقه از امام صادق (ع) از تفسیر عیاشی نقل کرده است مبنی بر اینکه: «در خطبهای هول و هراس روز قیامت را وصف میفرمود که: خداوند بر دهانها مهر میزند و دیگر نمیتوانند سخن بگویند و دستها سخن میگویند و پاها شهادت میدهند و پوست بدنها به زبان میآیند و به آنچه انجام دادهاند، سخن میگویند.
ولی علامه طباطبائی در ذیل آیه میگوید: «وجه دوم این آیه، تجسم اعمال است که آیات بسیاری دیگر دلالت بر آن دارد؛ یعنی میرساند که خود اعمال یا لوازم و آثار آن سرنوشتسازند و اموری گوارا یا ناگوار، خیر یا شر برای صاحبش درست میکنند که به زودی که بساط خلقت برچیده میشود، به آن امور میرسند و میان این دو دسته از آیات هیچ منافاتی هم نیست» (طباطبائی، 1417ق."