خلاصة:
نوشتار حاضر عهدهدار بررسی تطبیقی بحث ذومراتب بودن آدمیان از دیدگاه امام
خمینی و غزالی، به عنوان یکی از مبانی انسانشناسی اندیشة سیاسی این دو اندیشمند
احیاگر است و مباحث آن در راستای مدلل نمودن این فرضیهاند که: «در حالی که اندیشة
سیاسی غزالی در پارادایم اندیشة سیاسی سنتی تحلیلپذیر است، اما اندیشة امام خمینی
از شاخصهای اندیشة سیاسی سنتی فراتر می رود».
ملخص الجهاز:
"و البته در اینجا نیز ذیمراتببودن آدمیان کاملا موضوعیت دارد و حضرت امام به حدیثی نبوی خطاب به حضرت امیر(ع) اشاره دارند: کلام پیامبر(ص)، که برتری بعد از من، برای تو و امامان بعد از تو است، اشاره به آنچه است که ما نسبت به وجود حضرت علی و سایر ائمه، نسبت به پیامبر، نسبت روح به نفس ناطقه انسانی تعبیر کردیم و مرتبه سایر انبیاء و اولیاء، جایگاه سایر قوای پایینتر از آن است و جایگاه سایر رعیت و مردم، جایگاه و قوای جزیی مرتبه پایین و ظاهری یا باطنی است، به حسب درجات و مراتب آنها و همه فضیلت کمال و شرف در حیطه انسانی، به خاطر مرتبه روح وجود دارند و از روح است که فیض به سایر قوا و مراتب میرسد، بلکه جمیع قوای ظاهری و باطنی، ظهور حقیقت روحند [مصباح الهدایه 1372: 77].
6) در راستای موضوع و فرضیة پژوهش، گرچه امام خمینی به ذومراتببودن انسانها در حوزههای مختلف باور داشتند، اما از این مبانی نتایج سیاسی نمیگیرد که چون آدمیان بالا و پایین دارند، انسانهای مراتب پایینتر باید در مقابل انسانهای مراتب بالاتر تواضع کنند و یا حاکم در مقابل مردم دارای فضیلت ذاتی است و آحاد جامعه از حقوق کمتری برخوردارند، بلکه برعکس معتقد بودند: از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد."