خلاصة:
فروکش کردن شعلههای جنگ سرد در اوایل دهه 1990، شورای امنیت را در مسیری نسبتا هموار برای وضع و اعمال تحریمهای اقتصادی علیه کشورهایی قرار داد که به زعم این شورا با اقدامات خویش، صلح و امنیت جهانی را تهدید یا نقض کرده بودند. شورای امنیت که طی حدود 45 سال تحت تاثیر جنگ سرد و حق وتو، کمتر فرصت استفاده از تحریمهای اقتصادی علیه دولتها را پیدا کرده بود، در فضای نسبتا مناسب جدید، بیمحابا به استفاده از تحریم روی آورد. در این میان آنچه بیشتر جلب توجه میکرد نه کمیّت موارد استناد شورا به تحریمهای اقتصادی، بلکه کیفیت وضع و اعمال تحریمها بود که گاه کل مردم یک کشور یا اقلام متعدد کالاها و خدمات را در بر میگرفت. متعاقب انتقادات وارد بر تحریمهای جامع شورای امنیت که صدمات جبرانناپذیری را به مردم کشورهای مورد تحریم وارد میآورد، ایده تحریمهای هوشمند یا هدفمند مطرح شد. اگرچه این تحریمها در مقایسه با تحریمهای جامع، مزایای بسیاری دارند اما از نقصهای آنها نیز نمیتوان به راحتی اغماض کرد. در این نوشتار با تحلیل تحریمهای هوشمند و مقایسه آن با تحریمهای جامع، موفقیت و ناکامی اینگونه تحریمها در برقراری «صلح پایدار» بررسی میشود. در همین راستا، سعی شده با تحلیل قطعنامه 1929 شورای امنیت در مورد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، چگونگی عملکرد شورا در رفع نقصهای تحریمهای هوشمند نیز بررسی شود.
Today there is a widespread consensus that the UN Security Council's comprehensive sanctions regimes have been a rather blunt instrument and further sanctions should be designed more humanely. Economic sanctions—even when targeted and designed in a “smart” way—are liable for severe human rights violations due to their complexity and the fact that unforeseen factors may greatly enhance their adverse side effects. Building on these experiences, UN Security Council measures of the type adopted against Iran in 1929 resolution have arguably managed to strike a more tolerable balance between the necessary degree of effectiveness and the injuries imposed. Increased awareness of the after-effects of sanctions is a prerequisite for making balanced proportionality assessments in the future, as well as maintaining international peace and security as the very goal of the original UN sanctions regime.
ملخص الجهاز:
2 از سوی دیگر فرایند توسعه حقوق بشر در جامعه بینالمللی که از نیمه دوم قرن بیستم، سرعت چشمگیری پیدا کرده 3 و نیز رابطه مستحکمی که میان صلح و امنیت بینالمللی و رعایت حقوق بشر پدید آمده 4 موجب شده است که مشروعیت و محدودیتهای شورای امنیت در اعمال تحریمها به بحثی جدی در میان صاحب نظران بینالمللی و به تبع آن، سیاستگذاران ملل متحد تبدیل شود.
باتوجه به اینکه شورای امنیت، خود به اهمیت حمایت از کودکان واقف است و در اینباره نیز همانطور که گفته شد قطعنامههای متعددی تصویب کرده است، چنین به نظر میرسد که اعمال تحریمهایی که بهشدت ناقض حقوق این قشر آسیبپذیر را هستند 3 به هیچ عنوان توجیه مناسبی برای حفظ صلح از سوی شورا نیست.
بنابراین، پرسشهای بیجواب زیادی به ذهن خطور میکنند، از جمله اینکه آیا میتوان اعمال اینچنین تحریمهایی را بر اراده دولتهایی استوار کرد که غالبا به دنبال منافع سیاسی خود هستند؟ آیا میتوان در جامعه بینالمللی کنونی خوشبین بود که دولتها با حسن نیت تمام و فارغ از ملاحظات سیاسی به انجام وظایف خود در اعمال تحریمها خواهند پرداخت؟ آیا نباید مرجعی صالح و بیطرف برای ارزیابی اطلاعات دولتها قبل از اعمال تحریم وجود داشته باشد؟ همچنین چنانچه مشخص شود اطلاعات دولتها که براساس آن به اعمال تحریم پرداختهاند ناقص یا فاقد اعتبار لازم بوده است، چه رکنی مسئول جبران خسارات وارد شده به کشور هدف میباشد؟ آیا اصلا جبران خسارتی پیشبینی شده است؟ اینها پرسشهای بیپاسخی هستند که در ارتباط با قطعنامه باید مورد توجه قرار داد.