خلاصة:
پس از تشکیل دولت مدرن در ایران-در زمان رضا شاه-تاکنون یکی از دغدغه خاطرهای مسئولین امنیتی و سیاسی کشور حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران بوده،بگونهای که پس از آن فرآیند مشارکت ملی با چالشهای جدی مواجه شده است و همبستگی ملی متاثر از نوع رویکرد حکومت مرکزی در برخی مناطق ایران که منطبق بر اقوام غیر فارس و غیر شیعه مذهب هستند در دورههای خاص تاریخی انسجام سرزمینی کشور را به چالش گرفته است.
قوم بلوچ،در جنوب خاوری کشور در استان پهناور سیستان و بلوچستان ساکن است.این قوم که دنباله آن به خارج از مرزهای سیاسی ایران کشیده شده،عوامل پیوندگر متعددی آن را با سایر اجزای ملت ایران پیوند داده،همچنین عوامل دیگری نیز این پیوند را تضعیف کرده است. این مقاله بر آن است که ضمن تبیین نظری دو رویکرد کارکردگرایی هارتشورن و آیکونو گرافی (نمادنگاری)گاتمن در خصوص عوامل انسانی و جغرافیایی نقشآفرین در همگرایی و واگرایی موثر در وحدت ملی را در خصوص قوم بلوچ مورد پژوهش قرار دهد.
اطلاعات مورد نیاز این تحقیق به روش کتابخانهای و تهیه پرسشنامه در ارتباط با برخی نخبگان قومی بلوچ(اعضای شورای شهر و مولویها)و همچنین مصاحبه با مسئولین استان گردآوری شده،سپس اطلاعات گردآوری شده به روش کیفی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.در نتیجه تحقیق مذکور همگرایی قوم بلوچ با دیگر اجزای ملت ایران افزایش یافته است.
ملخص الجهاز:
"مجلۀ پژوهشی دانشگاه اصفهان(علوم انسانی) جلد بیستم-شماره 1-سال 1385 صص 46-15 نقش هویت قومی در همبستگی ملی (مطالعه موردی قوم بلوچ) محمد رضا حافظنیا* و مراد کاویانی** چکیده پس از تشکیل دولت مدرن در ایران-در زمان رضا شاه-تاکنون یکی از دغدغه خاطرهای مسئولین امنیتی و سیاسی کشور حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران بوده،بگونهای که پس از آن فرآیند مشارکت ملی با چالشهای جدی مواجه شده است و همبستگی ملی متاثر از نوع رویکرد حکومت مرکزی در برخی مناطق ایران که منطبق بر اقوام غیر فارس و غیر شیعه مذهب هستند در دورههای خاص تاریخی انسجام سرزمینی کشور را به چالش گرفته است.
5-1-6-انزوای جغرافیایی منطقه بلوچستان به عنوان بخش بزرگ استان سیستان و بلوچستان که مجموعا حدود 6/5%وسعت کشور را تشکیل میدهد به دلایلی از جمله دورافتادگی،در حاشیه بودن و به ویژه گسستگی فضایی این استان با مناطق مرکزی و داخلی به واسطه وجود دو صحرای بزرگ دشت لوت و دشت کویر با انزوای جغرافیایی مواجه بوده که عملا باعث واگرایی عمیق بلوچها از نظر سیاسی نسبت به حکومت مرکزی در طول تاریخ شده است.
در نتیجه تجزیه و تحلیل پیمایش فوق نتایج زیر به دست آمد:با توجه به تحولات جهانی،افزایش سطح سواد،بالا رفتن آگاهیهای عمومی،گسترش ارتباطات و رسانههای گروهی،فرهنگ کشور در چند ده اخیر به شدت متحول گردیده،در منطقه بلوچستان نیز فرهنگ بلوچها به شدت متاثر از عوامل فوق دگرگون شده است در نتیجه آگاهی نسبت به مشترکات و تمایزات قومی و فرهنگی بلوچها با سایر اجزای ملت ایران نیز افزایش یافته که پیامد آن در قالب افزایش همگرایی آنها با ملت ایران بوده است،به گونهای در شرایط کنونی میان قشر جوان تحصیل کرده دانشگاهی و مولویهای بلوچستان نوعی رقابت و تضاد فکری وجود دارد."