ملخص الجهاز:
"دیگری گفتش که ابلیس از غرور#راه برمن میزند وقت حضور (بیت 2039) دیگری گفتش که نفسم دشمن است#چون روم ره زانکه همره رهزن است (بیت 1977) افسردگی و غمزدگی ناشی از ناملایمات زندگی نیز عامل دیگری است، دیگری گفتش کهای نیک اعتقاد#برنیامد یک دم از من بر مراد جمله عمرم که در غم بودهام#مستمند کوی عالم بودهام (ابیات 2404 و 2405) خرافهپرستی هم یکی از ویژگیهای افراد موردنظر عطار بوده است: در خرابی جای میسازم به رنج#زان که باشد در خرابی جای گنج (بیت 1012) دلبستگیهای افراد،که در حد افراطی یعنی خروج از حد طبیعی آن موردنظر عطار بوده است و در افراد مختلف به شکلهای گوناگون نمودار میشود: عشق به خود:عشق به خود به شکل خودستایی و غرور و پذیرش و تأیید کامل دلبستگیهای خود،بدون علاقه به تغییر و تکامل نمود مییابد؛ گلستانها پر خروش از من بود#در دل عشاق جوش از من بود (منطق الطیر بیت 756) عشق به دیگری هم به شکل شیفتگی و غفلت از هرچه غیر معشوق زیباروی نمود مییابد؛ در سرم از عشق گل سودا بس است#زآنکه مطلوبم گل رعنا بس است (منطق الطیر بیت 766) دیگری گفتش کهای مرغ بلند#عشق دلبندی مرا کرده است بند (بیت 2223) عشق به مال دنیا هم به شکل حرص و طمع،خساست و تنگنظری و تجملپرستی خود را نشان میدهد؛ عشق گوهر آتشی زد در دلم#بس بود این آتش خوش حاصلم (بیت 878) گر زدریا کم شود یک قطره آب#زآتش غیرت دلم گردد کباب (بیت 986) گفت من از شوق دست شهریار#شم بربستم زخلق روزگار (بیت 946) عشق به قدرت هم به صورت تلاش برای دستیابی به آب حیات یا عمر جاودان و همچنین از طریق نزدیک شدن به ارباب قدرت یعنی پادشاهان و فرمانروایان نمایان شده است؛ من نیارم در بر سیمرغ تاب#بس بود از چشمه خضرم یک آب (بیت 809) عشق به وطن هم وابستگی به سرزمین است که مانع عبور وی از مرزهای ناخودآگاه میشود؛ دیگری گفتش دلم پرآتش است#زان که زاد و بوم من جایی خوش است (بیت 2160) در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی موردنظر عطار که زمینهساز شکاف و گسست بودهاند نیز میتوان گفت:همه الگوهایی که از شخصیتهای مردم ارایه میدهد در واقع همانهایی هستند که او در دنیای ناآرام پیرامون خویش از نزدیک دیده است."