خلاصة:
پذیرش کودکان بی سرپرست و یتیمان به فرزندی، خواه به منظور کمک به آنان و خواه در جهت رفع نیازهای معنوی پدران و مادرانی که به هر دلیل فاقد فرزند هستند، از دیر باز در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است. از این رو، پذیرفتن فردی که فرزند واقعی و طبیعی زوجین محسوب نمی گردد، تحت عنوان فرزند خواندگی در جوامع گوناگون از سابقه ای طولانی برخوردار است و در زمان ها و نظام های مختلف حقوقی، شرایط و آثار متفاوتی دارد. با توجه به دیدگاهای مختلف و شیوهای متفاوت با موضوع، پذیرش فرزند خوانده در یک خانواده به ایجاد روابط حقوقی منجر می شود که به ویژه در صورتی که فرزند خوانده و فرزند پذیر تبعه یک یا دو کشور بیگانه باشند، و یا دارای مذهب متفاوتی باشند مشکلات عدیده ای حاصل می گردد. در این تحقیق به تطبیق رابطه فرزندخواندگـی در حقـوق ایران و هند خواهیـم پرداخت و سعی میکنیم نواقص قانونی کشورمان در این رابطه را بیان نماییم.
ملخص الجهاز:
"به همین دلیل، پس از پذیرش اسلام در حقوق ایران نهادی به عنوان فرزند خواندگی بدین مفهوم که فرزند خوانده از همه جهات در حکم فرزند واقعی باشد و از آثار رابطه ابوین و فرزند بهره مند شود، وجود ندارد؛ ولی با توجه به تاکیدات دین اسلام در خصوص ضرورت رسیدگی به ایتام و اطفال بی سرپرست و خصیصه نوع دوستی و کمک به نیازمندان در فرهنگ ایرانی وجود دارد، به تدریج مقررات مدونی در این زمینه در ایران وضع گردید که در فصول بعد به آنها خواهیم پرداخت.
حال سوال اینجاست که آیا زن و شوهری که میان آنها عقد موت جاری شده می توانند متقاضی سرپرستی باشند؟ در پاسخ باید به دو دلیل، با این امر مخالفت کرد: نخست اینکه قانونگذار در ذکر زن و شوهر نظر به نکاح دائم داشته است چرا که ازدواج موقت را دوامی نیست و پس از انقضای مدت آن یا بل مدت باقیمانده، منحل می گردد و بودن طفل در چنین رابطه متزلزلی به حکم عقل صحیح نیست.
شرایط مندرج در ماده 3 این قانون بیان می دارد: « تقاضانامه سرپرستی باید مشترکا از سوی زن و شوهر تنظیم و تسلیم دادگاه شود و دادگاه در صورت احراز شرایط ذیل، قرار سرپرستی طفل را برای مدت آزمایشی صادر می کند: الف ـ پنج سال تمام از تاریخ ازدواج آنها گذشته و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشد."