خلاصة:
برخی،واقعیت «فلسفه اسلامی»رابااین استدلال که تعقل وفلسفه،اختصاص به حوزه اسلامی ندارد،انکار کرده اند،لیک اگر با توجه به جوهره عقلانی اسلام،رهیافتهای فلسفه ی شناخت انسان وجهان که درمتون ومنابع دینی طرح شده است،استخراج وتبیین شود،به عناصر اصلی فلسفه اسلامی دست یافته ایم؛وبه همین دلیل ،چنین جست وجوها وکاوشهایی،یکی از علایق عمده فیلسوفان مسلمان بوده است که در عین آنکه برای فلسفه ،ماهیتی عقلانی وفرااسلامی قایل اند باور به عقلانیت مبانی اندیشه دینی،آنان رابه کاوشهایی ازاین قبیل وامی داشت. خداشناسی فلسفی درکلام امام رضا(ع)،خرده تلاشی است که مبتنی براین باور وبه تاسی ازسیره اندیشمندان صورت گرفته وبرخی از مهمترین رهیافتهای شناختی را در گفتارآن حضرت گزارش کرده است. برهان نظم،برهان وجوب وامکان،برهان حرکت،برهان حرکت جوهری،برهان فطرت،استدلال بریگانگی و وحدانیت خداوند،برهان نفی ترکیب(نفی ماهیت)،برهان نفی ماده ازحق تعالی،برهان بر وحدت وجود خداوند،برهان صرف الوجود،وحدت اطلاقی،عدم إکتناه ذات حق،اسم وصفات حق تعالی،رابطه خلق وخالق ازاین زمره اند.
Some have denied the reality of Islamic Philosophy because inductive reasoning and philosophy are not dedicated to the Islamic realm. With regard to rational essence of Islam، if the approaches of the philosophy of man (human) and world knowing (which have mentioned in the religious texts and sources) are adopted and defined we will access to the fundamental factors of Islamic philosophy. Hence، these researches and findings are one of the main Muslim philosophers’ interests. Meanwhile، they believe that philosophy has a rational essence and is not specified to Islam، believing the reasoning bases of the religious thought; they were redirected to investigate such researches. Philosophical theism in the speech of Imam Reza (p.b.u.h) is a partial effort which is formed according to this belief and the manner of the scholars and has pointed out some of the most knowing approaches in Imam’s speech. It consist of order، necessary، contingent، motion، substantial motion and nature arguments and argument of Oneness and unity of God، the argument on neglecting (not being essence)، the argument of not being God matter، the argument of unity Being of God، the argument of pure Being، absolute unity، not being relying on the nature of Truth، names and attributes of the almighty Truth، the relation between the Creator and creation.
ملخص الجهاز:
"7. رابطۀ خلق و خالق با توجه به اینکه حقیقت اسماء همان وجودات حقیقی است و از آن طرف نیز دانسته شد میان اسماء و ذات الهی گسیختگی وجود ندارد و صرفا فرق بین آن دو در اعتبار و تعین است، بحث مهمی پیرامون رابطۀ ظاهر و مظهر (خالق و خلق) مطرح میشود که بر طبق این اندیشۀ بلند عرفانی، موجودات عالم هستی (که حقیقت اسماء اللٰه هستند) ربط محضاند و استقلالی از خود ندارند چه، اسم در مسمای خود فانی است و قطع نظر از مسمی خودیتی ندارد، بنابراین ضمن اینکه میان آن دو دوگانگی وجود ندارد رابطۀ حق تعالی با مظهر نیز نمیتواند رابطۀ علی و معلولی باشد، بلکه رابطۀ «شأن و تشأن» و «جلوه و متجلی» است و با این تقدیر دیگر مقتضی برای طرح بحث «حلول و اتحاد» که در مباحث کلامی مطرح است وجود ندارد تا اینکه نوبت به بیان استحالۀ آن برسد زیرا اساسا در صفحۀ غیر وجود ندارد تا خداوند در آن «غیر» حلول یا اتحاد یابد: «لیس فی الدار غیره دیار»."