خلاصة:
معرفت شناسی قرآنی مکتبی یقین گرا است . یقین بر دو قسم است : یقین معرفت شناختی و یقین روان شناختی. یقین معرفت شناختی آن است که به لحاظ منطقی و فلسفی یقین به شمار میرود. اما یقین روان شناختی غالبا از سنخ اقناع است . یقین در قرآن درنهایت نتیجه حصول معرفت صادق (مطابق با واقع ) همراه با آرامش و سکون قلبی است . بنابراین ، قرآن ، هم بر یقین معرفت شناختی تاکید کرده است و هم بر یقین روان شناختی . یقین قرآنی، اعتقادی ساده یا ایمانی کور (ایمان بیدلیل یا ناموجه ) نیست . قرآن بر تاثیر گسترده ، عمیق و مستقیم عمل (یا ساحت رفتاری) انسان بر نظر (معرفت ) و نهایتا بر یقین تاکید میکند. قرآن اعمال موثر بر معرفت و یقین را به دو دسته کلی تقسیم میکند: ارزش ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تاثیر مستقیم و مثبت دارند، و ضد ارزش ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تاثیر مستقیم اما منفی دارند. به نظر میرسد از منظر قرآن ، ساحت عمل و نظر به مثابه دو بعد مهم از ابعاد وجودی انسان از یکدیگر جدا نیستند و با هم ارتباط مستقیم دارند، تا آنجا که با دقت در آیات قرآن آشکار میشود که تاثیر عمل انسان بر معرفت و یقین ، حتی بیش از عناصر و عوامل نظری و شناختی محض است . در واقع ، عمل و معرفت انسان در قرآن در بافتی «وجودی» وحدت مییابند. از دیدگاه قرآن ، معرفت محض نمیتواند به یقین بینجامد، زیرا معرفت صرفا یک امر منطقی و معرفت شناختی نیست ، بلکه مرتبه و ساحتی از وجود انسان است .
The Quranic epistemology is a realistic school. Certainty has two kinds including epistemological and psychological ones. Epistemological certainty is considered certainty philosophically and logically. Psychological certainty، however، is of convincing kind. In the Quran، certainty finally is the result of acquiring true knowledge inclined to hearty calm. So، the Quran has emphasized on both epistemological and psychological certainty. The Quranic certainty is not a simple belief or blind faith without reason. The Quran، also، impresses on extensive، direct and deep influences of human practice on knowledge and certainty. The Quran divides the effect of practices on knowledge into two parts: first، values and acts that have direct and positive effects on human knowledge; second، anti-values and acts that have direct and negative effect on human knowledge and certainty. It seems that in the Quran، practical and theoretical dimensions are as two inseparable and ontological dimensions of human which have reciprocal relations، so far as، it is cleared that the effect of human act on his/her certainty and knowledge is more cognitive and theoretical factors. In fact، human knowledge and act are united in an ontological context. In the Quranic view، the pure knowledge can not get certainty since knowledge is not merely a logical and psychological fact but is a stage of human existence.
ملخص الجهاز:
"البته قرآن در مواردی بسیار اندک ظن را ستوده و رویکردی منفی به آن نداشته است ، اما در این موارد، ظن را نه به معنای مصطلح (یعنی معنای فلسفی) آن ، بلکه به معنایی نزدیک به یقین درنظر گرفته است (رک: بقره / ٤٦) قابل توجه است که با صرف قید «باور»، شک نیز قبلا از تعریف ، خارج شده است ؛ چه شک عبارت است از تردید در این که آیا یک معرفت یا یک گزاره مطابق با واقع است یا نیست و لذا اساسا در نقطۀ مقابل باور قرار دارد.
قبلا بیان شد که یقین روان شناختی عمدتا از سنخ اقناع است و از نظر منطقی و فلسفی یقین حقیقی به شمار نمیرود، زیرا انسان در چنین یقینی، به مطلق آگاهی خویش (اعم از اینکه یک معرفت حسی و عقلی باشد یا حتی شهودی)، خواه عملا صادق ، یعنی مطابق با واقعیت باشد و خواه کاذب ، یعنی مغایر با واقعیت ، به لحاظ روانی، ابتدا باور پیدا کرده ، سپس آن را صادق دانسته و نهایتا آرامش و سکون قلبی برای او پدید آمده است .
از مجموع آیات قرآن چنین استنباط میشود که حد نهایی یقین ، از طریق مکاتب بشری قابل حصول نیست ، زیرا این مکاتب تحت تأثیر محدودیت های معرفت شناختی انسانی هستند و لذا برای بهره گیری از چنین یقینی، چاره ای جز توسل به منشأ وحیانی و کتب آسمانی به ویژه قرآن وجود ندارد (رک: اعراف /٢٠٣، یونس /١٠٩، کهف /٢٧، زخرف /٤٣، هود/١٢، احزاب /٢، آل عمران /١٨٧، مریم /١٢، مؤمنون /٤٩، جمعه /٢)."