خلاصة:
تبیین نقش ریسک و مخاطره در درآمد زایی یکی از مباحث مهم مالی و بانکداری اسلامی بانکداری اسلامی است. در این مقاله با استفاده از روش کشفی شهید صدر به بررسی این سوال میپردازیم که آیا ریسک میتواند منشاء استحقاق درآمد شود؟ در این بررسی به دو فرضیة «مشروعیت درآمد زائی ریسک و مخاطره» و «رابطه مستقیم بین میزان ریسک پذیری با عایدی» از دیدگاه فقه امامیه میپردازیم. یافتههای مقاله نشان میدهد که مشروعیت درآمد زایی ریسک و مخاطره را میتوان از تحلیل روبناهایی چون قاعده تابعیت خراج از ضمان، قاعده تابعیت منفعت از ضرر، قاعده عدم استحقاق سود از دارائی ضمانت نشده، قاعده تلازم بین منفعت و خسارت و همچنین ممنوعیت ربا استخراج کرد. همچنین این روبناها بیانگر رابطه مثبت بین تغییرات ریسک و مخاطره با تغییرات عایدی از دیدگاه فقه امامیه میباشد.
One of the important issues in Islamic finance and banking is elaborating on the role of risk-taking in income generating. Using Martyr Sadr's exploratory method, the present paper addresses the question: can risk-taking lead to income entitlement? In this study, two hypotheses- "the legitimacy of income-generating of risk-taking" and "the direct relationship between the rate of risk-taking and income"- are discussed from the view of Imamiyyah jurisprudence. The research findings indicate that the legitimacy of income- generating of risk-taking can be extracted from analyzing such superstructures as the principle of tax being subject to security, the principle of profit being subject to loss, the principle of non-entitlement of unsecured profit, the principle of mutual implication between profit and loss and the principle of usury prohibition. Furthermore, these superstructures represent a positive relationship between risk variations and profit variations in Imamiyyah Jurisprudence.
ملخص الجهاز:
"در این مقاله، به منظور تحلیل دقیق رابطه ریسک و درآمد از نظر فقه امامیه، تلاش شده است تا با استفاده از روش کشفی شهید صدر، با جمعآوری احکام و قواعد فقهی به عنوان روبناهای ایجابی و سلبی، اقدام به استخراج دو قاعده عام درآمدزا بودن «ریسک و مخاطره» و رابطة مثبت «ریسک و مخاطره» با بازده درآمد، بهعنوان اصول موضوعه و زیربنایی بازار مالی، در نظام مالی اسلام شود.
به نظر میرسد، مشکلی که سائل آن را تصور میکند و از آن ناحیه، احتمال عدم صحت عملش را میدهد، کسب سود از داراییای است که پذیرش «ریسک و مخاطره» آن بر عهده فروشنده آن دارایی، قرار داده شده و حال آنکه آن چیزی سزاوار است این است که مخاطره قیمت و وجه آن دارایی را به مقدار کاهش و تلف، به عهده فروشنده نگذارد (همان، ص 230).
ظاهر روایت، به قرینه مقابله بین صدر و ذیل آن، تقابل بین قرار دادن پذیرش «ریسک و مخاطره» سرمایه به عهده عامل و بین استحقاق سود و بازده است؛ زیرا این مقابله در کلام امام( در ابتدا و به نحو ضابطه کلیه وارد شده است.
مقصود از اینکه هر یک از خریدار یا فروشنده حق خیار دارند و اگر خواستند خریداری میکنند و اگر نخواستند، خریداری نمیکنند که در همه یا بیشتر روایات وارده شده است، اختیار تکلیفی در مقابل الزام تکلیفی نیست، بلکه مقصود از اینکه هر یک از خریدار یا فروشنده حق خیار دارند، در مقابل لزوم وضعی است؛ به این معنی که بیع به صورت نسیئه و با سود و بازده واقع میشود- همانطوری که به این موضوع در بعضی روایات تصریح شد است؛ موضوعی است که عرفا از سایر روایات فهمیده میشود؛ زیرا شخصی که پول و وجه دارد، عادتا مبادرت نمیکند مگر به نسیئه با ربح- بیع نسیئه تام، به صرف گفتگو و توافق اولی بین مشتری و بایع واقع میشود، قبل از اینکه مشتری از بازار خریداری کند."