خلاصة:
طرح مقوله ای بنام تمدن سازمانی در عصر گذشتن از مقوله کیفیت و ورود به عصر نوآوری وکارآفرینی که نگارنده بعنوان مدلی وسیع تر از مدل های موجود در ارزیابی تعالی سازمانی مطرح ساخته است سابقه چندانی در ادبیات موجود حوزه های مختلف مدیریت ندارد.
در راستای معرفی تمدن سازمانی، که نگاهی متفاوت به تعالی سازمانی است این پرسش را مطرح می سازد که چگونه از تمدن سازمانی تعریفی عملیاتی ارائه شود که هم مورد قبول باشد و هم قابلیت اندازه گیری تمدن سازمانی را امکان پذیر سازد تا بتوان چگونگی نقش آموزش درتکوین و ارتقاء آن را مطرح ساخت؟
در این نگارش ضمن ارائه تعاریفی از تمدن سازمانی و نقش آن در مقایسه با ابعاد دیگر عوامل توفیق برای سازمانها، نقش آموزش و توسعه منابع انسانی در شکل گیری و ارتقاء آن مورد بحث قرار گرفته است.
Addressing the topic "organizational civilization" in the era of transition from the issue of quality and entrance to the age of innovation and entrepreneurship، which I have put forward as a model broader than the other existing models for evaluating organizational promotion، does not have a long history in the existing literature of different areas of management.
Along with the introduction of organizational civilization، which looks at the organizational promotion from a different perspective، the following question is addressed: "How can we present a practical definition of organizational civilization in such a way that it is not only acceptable، but it can also measure organizational civilization so that we can put forward the question of how education can affect the formation and promotion of it?"
In this paper ، in addition to presenting some definitions of organizational civilization and its role in comparison with other aspects of success factors for organizations، the role of education and developing human resources in the formation and promotion of organizational civilization has been discussed.
ملخص الجهاز:
"نظربه اینکه از نظر نگارنده سازمانهای متمدن باید یادگیرنده باشند، یک مدل جامع که منجر به یادگیرندگی سازمانی و مدیریت یادگیری فراگیر می گردد به عنوان یک مفهوم مترادف با مدیریت کیفیت فراگیر ارائه گردیده است و ارائه آموزش های جامع و جمعی در راستای این مدل می توانند در تکوین و ارتقاء تمدن سازمانی یاری کننده باشند.
صاحبنظران حوزه مدیریت و توسعه منابع انسانی ادعا کرده اند تغییر نگرش صرفا وظیفه ای 1 یا عملیاتی 2 مدیریت پرسنلی و آموزش کارکنان به رویکرد استراتژیک و یکپارچه مدیریت منابع انسانی و بطور موازی جهش از نگرش محدود به آموزش و توسعه منابع (R&D) به عقیده این صاحبنظران عنوان پرسنل و آموزش و توسعه منابع انسانی فقط به جنبه های تکنیکی می پردازد مانند برنامه ریزی جاری تأمین نیاز پرسنلی (به واژه پرسنلی به جای منابع انسانی باید توجه شود) و تعیین نیازهای آموزشی و نظیر اینها درحالیکه حوزه نگرش مدیریت منابع انسانی (HRM) و توسعه منابع انسانی وسیع تر و در چارچوب استراتژی های کلان سازمان به این حوزه از مدیریت است.
سعی شده است ضمن حفظ حرکت بسوی تأمین معیارهای مطرح شده تعالی سازمانی در چارچوب معیارهایی نظیر مدل های و نظیر آنها و شاخص هایی جهت خود ارزیابی سازمانها EFQM یا مدل TQM مدیریت کیفیت فراگیر به منظور تشخیص میزان دستیابی به تعالی سازمانی، به سوئی فراتر از تعالی، در مفهوم متداول، حرکت نموده و با تأکید بر ضوابطی که تمدن سازمانی می تواند نامیده شود، مجموعه هایی انسان محور، ادب محور، نظم محور، اخلاق محور و شاید از همه مهمتر جمع محور تحت عنوان سازمانهای متمدن بوجود آورده شود."