ملخص الجهاز:
سروش داستان خواب یوسف (ع) را هم بر این امر گواه دانسته، میگوید: «چرا نگوییم که محمد (ص) در خواب دیده است که خورشید گرفته است، و آنگاه به دنبال تعبیر صحیح آن خواب برویم؟»۷ از سروش، باید سؤال کرد که چرا در موردی که پیامبری مانند یوسف خواب میبیند، در قرآن به صراحت از آن خواب و حتی لزوم تأویل آن سخن به میان میآید، اما در هیچ جای قرآن اشارهای نمیشود که وحی همۀ پیامبران بویژه قرآن کریم حاصل خوابهای پیامبر بوده است.
اگر پیامبر به هنگام دریافت وحی دچار ناهشیاری و غفلت میشد، چگونه میتوانست کلام الهی را بدون هیچ گونه تغییر و تحریفی در اختیار دیگران قرار دهد؟ بعلاوه همان گونه که مورخان و مفسران اشاره کردهاند، فقط در وحیهای مستقیم پیامبر احساس سنگینی میکرد، نه در همة وحیها؛ و معلوم نیست که چگونه میتوان از برخی حالتهای پیامبر (ص) که در عالم بیداری برای او اتفاق میافتاد، باید نتیجه گرفت که وحی حاصل رؤیاهای پیامبر بوده است؟ پدیدههای غیر عادی یکی دیگر از دلایلی که سروش برای رؤیایی بودن قرآن ذکر میکند، حضور خدا در لابه لای حوادث است.
آیا اگر همین آیه خوابی باشد که پیامبر دیده است، به خوبی نشان نمیدهد که یا خوابی کاذب است و یا پیامبر خواب خود را به دروغ گزارش کرده است؟ چرا که از زبان خداوند ادعا میشود (بر خلاف نظر سروش) در قرآن هیچ اختلافی نیست تا چه رسد به تناقض که چنین ادعایی از آنجا که خدا نمیتواند دروغگو باشد، پس یا در یک رؤیای کاذبه پیامبر کسی را به عنوان خدا مشاهده کرده که کذبی را مطرح کرده و یا اینکه در عالم رؤیا خدای راستگو حرف صادقی را بیان کرده و پیامبری کذاب، سخن الهی را در گزارش خود تحریف کرده است.