خلاصة:
کانت در آثار متعدد دورۀ مابعد انتقادی از جمله تمهیدات و به ویژه دیباچۀ هر دو طبع کتاب نقد عقل محض، بر تقدم رتبی و زمانی بحث تعارضات عقل نسبت به دیگر بخشهای نظام فلسفی خود تصریح کرده و وظیفۀ محوری فلسفه را مقابلۀ ریشهای با تعارضات عقل محض دانسته است. وی راه حل تعارضات ریاضی را به مثابۀ دلیلی غیر مستقیم در اثبات و تحکیم ایدئالیسم استعلایی خود میداند چراکه این تعارضات سبب تنبه عقل شده و آن را در جست و جوی منشاء خطا به اصلی که بنیان مابعدالطبیعۀ سنتی است یعنی اصل عینیت واقعیت پدیداری با نفس الامر اشیاء میرساند. این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه و جایگاه بحث تعارضات عقل محض در اندیشۀ کانت به ویژه در نقد عقل محض، به اهمیت تعارضات ریاضی و گزارش شرح و تحلیل کانت از براهین ارائه شده تعارض اول و دوم، نحوۀ کشف تعارضات و راه حل سیستماتیک کانت برای تعارضات ریاضی بر مبنای اصول ایدهآلیسم استعلایی یا همان فلسفۀ نقادی میپردازد. بخش پایانی در قالب طرح چند پرسش انتقادی به تأمل در باب امکانات و محدودیتهای «روش شکاکانۀ (نقادانۀ)» کانت به مثابۀ تنها راه برون رفت عقل از تعارضات میپردازد .
ملخص الجهاز:
» بخش اول برهان فوق به دو نحو قابل تفسیر است ، بدین قرار که ممکن است مقصود کانت از آنچه در مقدمۀ سوم صورت بندی شده ، این باشد که به دلیل تجانس لحظات زمان ، برای تحقق یافتن جهان در لحظه ای خاص از یک زمان تهی که مسبوق بر تحقق مجموعه ی پدیدارهاست ، هیچ لحظه ای نسبت به لحظات دیگر ارجح - یعنی از ترجیح علی یا جهت کافی برای ارجح بودن برخوردار - نیست ؛ و یا اینکه به دلیل عدم تمایز لحظات زمان خالی از یکدیگر - از باب فقدان امری که به مثابه علت یا جهت کافی، آنها را از یکدیگر متمایز کند، زیرا بنا به فرض تهی بودن این زمان ، در آن اصلا هیچ چیزی قابل یافت نیست - اساسا تحقق جهان در یکی از این لحظات غیرمتمایز از یکدیگر و لذا تحقق آن در یک زمان خالی فاقد معنی است .
همان طور که ملاحظه میشود، متناسب با موضوع مورد بحث در تعارض دوم - یعنی وضعیت کیفی واقعیت به لحاظ اجزاء تشکیل دهنده ی آن - برهان فوق الذکر و به تبع آن ، همچنین برهان برابر نهاد - چنان که کانت خود در ملاحظاتش در باب برنهاد مورد تصریح قرار داده - بر محور مفهوم معهود از جوهر در سنت فلسفی به مثابۀ واقعیت مستقل و قائم به خود در خارج اقامه شده است : «استنتاج ما از مرکب به بسیط ، تنها در باب اشیاء و امور قائم به ذات معتبر است » (٤٦٨ B /A٤٤٠ : ١٩٩٨,Kant).