خلاصة:
چکیده اسپینوزا برجستهترین فیلسوف عصر روشنگری رادیکال است، به طوری که روشنگری رادیکال را همسنگ «اسپینوزیسم» خواندهاند. فلسفۀ سیاسی اسپینوزا در امتداد سنت بزرگ جمهوریخواهی فلورانس و ونیز و در چهارچوب رئالیسم سیاسی مدرن تحلیل میشود. اساس این جمهوریخواهی یا رئالیسم سیاسی دریافتی از مدینه یا جمهوری است که بر تحلیل و ارزیابی مناسبات نیروها استوار است. بهعبارتی، محور اصلی رئالیسم سیاسی اسپینوزایی مفهوم قدرت یا «پوتنتیا» است و این فلسفۀ سیاسی تمهید شده با محوریت مفهوم قدرت و ساخت کشمکشآمیز نیروهای اجتماعی، بر دستگاه متافیزیکی ویژهای تکیه دارد که انگاره یا مفهوم محوری آن کناتوس است. بیهوده نیست که متفکری چون ژیل دلوز اخلاق اسپینوزا را رسالهای در باب قدرت میخواند. پرسشهای راهبر این پژوهش بدین شرح طرح میشوند: کناتوس بهمثابة یکی از عناصر اصلی دستگاه متافیزیکی اسپینوزا، چه مختصاتی دارد؟ بر پایۀ مختصات کناتوس، اسپینوزا چگونه فلسفۀ سیاسیای تدوین و صورتبندی کرده است؟ مدعای اصلی این مقاله آن است که تلقی خاص اسپینوزا از عنصر متافیزیکی (و البته فیزیکی) کناتوس رئالیسم سیاسی وی را از سنت غالب رئالپولیتیک گسسته از اخلاق جدا میسازد. بر این اساس، کناتوس صرفا رانهای طبیعی یا عنصری مربوط به سامان روانی ـ جسمانی انسان نیست؛ بلکه با ساحت الوهی و عاطفی زیست بشری نیز قرین است و عناصر اخلاقیای چون شادی، عشق و دوستی را در حوزۀ عمومی یا جمهوری مستقر میسازد.
ملخص الجهاز:
فلسفة اسپینوزایی از رهگذر این مفهوم به سنت عظیم رئالیسم سیاسی (اگر نه رئال پولیتیـک جستارهای سیاسی معاصر، سال چهارم ، شمارة اول ، بهار ١٣٩٢ یا سیاست قدرت ) پیوند می خورد؛ سنتی که پس از ماکیاولی استراتژیست ، در امتداد مدرنیتة رادیکال تا نظریه های انتقادی روزگار ما جریان می یابد.
خلاصة دیدگاه ارسطو و ارسطوئیان در جستارهای سیاسی معاصر، سال چهارم ، شمارة اول ، بهار ١٣٩٢ باب نسبت بین کناتوس و رفتار چنین است : «انسان ها کاری را بـه سـبب خـوب بـودن آن انجام نمی دهند، بلکه چون می خواهند آن کار را انجام دهند، خوب می پندارندش ».
آن چـه معمولا انسان ها را فریب می دهد این است که ذات شـی ء و میـل آن بـه حفـظ خـود، اگرچه در فکر یا به عبارت درست تر، در لفظ با یک دیگر فرق دارند، ولی ذاتـا متمـایز جستارهای سیاسی معاصر، سال چهارم ، شمارة اول ، بهار ١٣٩٢ از هم نیستند.
برهـان قضیة ٣٧ بخش سوم اخلاق از این حکایت داشت که الم از قدرت فعالیت انسان می کاهد، جستارهای سیاسی معاصر، سال چهارم ، شمارة اول ، بهار ١٣٩٢ یا از آن جلوگیری می کند.
در این فقره می توان مایه های یهودی فکر اسپینوزا را نیز مشاهده کرد: جستارهای سیاسی معاصر، سال چهارم ، شمارة اول ، بهار ١٣٩٢ «حیات چیست و حیات در خدا چیست ؟ ...
چنـان کـه پیش تر نیز گفته ایم ، بخش های سوم و چهارم اخلاق درواقع میدان تقریر متافیزیـک قـدرت است ، و متافیزیک قدرت لاجرم در جایی باید به فلسفة عملی بدل شود و سازمان اجتماعی مدینه یا جمهوری را تحلیل ، دگرگون ، و مستقر کند.