خلاصة:
دین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر را بهعنوان بهترین شیوة رویارویی با مخالفان و منحرفان معرفی کرده است. اهمیت این آموزه را میتوان در آیههای قرآن و یادکرد پربسامدش در روایتها دید. هرچند عمل به این آموزه بر هر مسلمانی واجب است، برای کسانی که از مقام دینی و دنیوی بالاتری برخوردار باشند، ضرورت بیشتری ایجاب میکند. از آنجا که والاترین امر به معروف، ارشاد مردمان به دین حق و مهمترین نهی از منکر، بازداشتن گمراهان از باورهای فاسدشان میباشد، ائمه(ع) مهمترین وجهة همت خود را به ارائة واقعی دین خدا و هدایت گمراهان به مذهب امامیه منعطف نمودند. امامرضا(ع) نیز به مقابله و مبارزه با ادیان و فرقههای منحرف پرداختند، زمانی که اکثر فرقهها به تئوریزهکردن عقاید و تبلیغ باورهایشان مشغول بودند. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که امامرضا(ع) با چه شیوههایی به مقابله با فرق رفتهاند؟ آیا میتوان از آن ضابطه و قاعده استخراج و آنرا بهعنوان یک الگوی مبارزاتی تعریف کرد؟
ملخص الجهاز:
"چنانچه از گفتگوهای حضرت در مسائل فقهی صرفنظر کنیم، 1 امام رضا(ع) در مناظرههای کلامی و فرقهای، بهصورت نظامگرا و ساختاری از راهکارهای مختلفی برای اثبات دیدگاه خویش و باطل نشان دادن افکار ناصواب استفاده کردند که آنها را میتوان در موارد زیر دستهبندی کرد: 2 تمسک به حکم عقل اشاره به مقام رفیع عقل (برقی، 1371ش، ج1: 194) و معرفی آن بهعنوان حجت خداوند بر جهانیان (کلینی، 1365ق، ج1: 25) نشانگر جایگاه پرمنزلت عقل در منظومة فکری امامرضا(ع) دارد؛ بنابراین اولین ابزار حضرت رضا(ع) در تحلیل مسائل کلامی و مستندهای ایشان در پاسخگویی به شبههها، متکی بر عقل و خرد بشری است.
در اینجا تنها به برخی موارد اشاره میشود؛ بهعنوان نمونه یکی از دلایل مجسمه در اثبات جسمانیت خدا (حداقل در آخرت و رؤیت پروردگار در بهشت) روایت «إن الله خلق آدم علی صورته» است 3 که امامرضا(ع) پس از شنیدن برداشت ناصحیح از این روایت، ضمن اظهار تعجب فرمودند: «به تحقیق، آنها ابتدای گروهی که خداوند را خالق امور اکتسابی انسانها و اعمال حیوانات نمیدانند (بغدادی، 1408ق: 94).
این اعمال فشار که از لحاظ رتبه، واپسین ابزار و بعد از روشهای پیشگفته مورد استفادة امام هشتم(ع) قرار گرفت، بیشتر بهمنظور انتشار نیافتن افکار گمراهکننده بود؛ بنابراین منظور از حصر اجتماعی، بازداشتن اصحاب و شیعیان از رفتوآمد با گمراهان، اعلام برائت و تفسیق و نفرین آنهاست؛ بهعنوان نمونه وقتی حضرت رضا(ع) از همنشینی یکی از یاران خود با واقفیه خبردار شدند، وی را با استناد به آیة 140 سورة نساء بهشدت نهی نمودند (کشی، 1348ش: 457)."