خلاصة:
شعر به اشاره در باب چیزی میپردازد که نمیتوان آن را بیان کرد و اصولا قابل بیان به نثر و زبان نثر و یا نثر منظوم نیست. در حقیقت، شعر قابل معنیکردن نیست، بلکه قابل تعبیر است. برخی شاعران برای اندیشه و مسئله یا مناسبتی که در ذهن دارند اقدام به سرودن شعر میکنند. اینگونه شاعران را «شاعران مناسبتها» لقب میدهیم. به گمان ما در این صورت آنچه ساخته میشود در حوزة تمثیل قرار میگیرد و ارتباطی به شعر ندارد، زیرا شعر در مقولة رمز قرار میگیرد. از اینجاست که هرمنوتیک (تأویل متن)، که دربارة آثار دینی بهکار گرفته میشود، در باب شعر هم مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین هر خوانش (قرائت) از هر شعری خود رمزی تازه است که به سامان شعر افزوده میشود. حوادث بیرونی در برخورد با تجربیات شاعر در ذهن او انعکاس مییابد و شاعر را برابر با ساختار تجربیات او و جهتگیری وی نسبت به آنها تحت تأثیر قرار میدهد. این تأثیرپذیری به صورت ناخودآگاه انجام میشود و در بیان دوبارة آن از سوی شاعر، به زبان، ترجمه میشود. بیان تأثر شاعر از سائقههای بیرونی عمدی نیست و ناخودآگاه بر مبنای جهانبینی او صورت میگیرد. هرگاه شعر در ذهن او و در ناخودآگاه او برساخته و کامل شد، به دنیای کلمات زاده میشود. در این پژوهش نحوة اندیشیدن شاعر، و نه ناظم، در فضای شعر ردیابی میشود و نیز این نکته مطرح میشود که نظم محصولی فردی و شعر محصولی اجتماعی است؛ بدینمعنا که در شعر فردیت هنرمند در هویت جمعی حل میشود، به بیان دیگر نظم تکاندیشی و شعر جمعاندیشی است.
ملخص الجهاز:
"این نکته تا آن جا اهمیت دارد که برخی شاعران می گویند: زبان از بیان شـعری که در ذهن شاعر ساخته شده است ناتوان است ، و چه بسا شـعری کـه بـا واژه هـا ترسـیم ادبیات پارسی معاصر، سال سوم، شمارة دوم، تابستان ١٣٩٢ می شود شعر اصلی نیست .
ایـن غرقه شدن شاعر را چگونه می توان دریافت ؟ او حالتی را دارد کـه حـافظ هـم از آن سـخن گفته است : شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجاداننـدحـال مـا سـبک بـاران سـاحل هـا (حافظ شیرازی ، ١٣٦٣) در بیت حافظ شب ، موج ، گرداب ، سبک بار، و ساحل اگر همین معنی متداول و روزمره را داشته باشند و شب فقط شب باشد، هیچ حادثة شـعری رخ نـداده اسـت و فقـط وزن و قافیه به کار رفته است ؛ اگر قرار باشد نثر بتواند با توضیحات کلامی کافی مطلب را ادا کنـد، چرا باید آن را در قالب نظم بیان کرد؟ شعر به اشاره در باب چیزی می پردازد که نمی توان آن را بیان کرد و اصولا قابل بیان بـه ادبیات پارسی معاصر، سال سوم، شمارة دوم، تابستان ١٣٩٢ نثر و زبان نثر نیست ."