خلاصة:
برای بهرهمندی از محبت الهی، شناخت موانع آن و زدودن آنها ضروری است. این موانع براساسابعاد وجودی انسان، به بینشی، گرایشی و رفتاری (جوانحی و جوارحی) و موانع رفتاری، شاملموانع در ارتباط با خدا، خود، افراد جامعه و طبیعت است. این تحقیق، تنها به بررسی موانع رفتاریجوارحی بهرهمندی از محبت الهی در ارتباط با افراد جامعه، از نگاه قرآن میپردازد. روش گردآوریاطلاعات در آن، استنادی ـ تحلیلی است. یافتههای این تحقیق، برخی از رفتارهای نامناسب با افراد جامعه است که مانع رسیدن به محبتالهی است؛ ازجمله فساد در جامعه، (مانند آتشافروزی برای جنگ و نابودسازی نسل)، ستم بهحقوق دیگران در امر قصاص، خیانت (گناه یکی یا خود را به دیگری نسبت دادن و پیمانشکنی)،اظهار سخن ناپسند در مورد دیگران، و ناسازگاری کردار با گفتار و تکبر فخرفروشانه. این رفتارهاینامناسب به نوعی رعایت نکردن حقوق و تجاوز از حق است.
ملخص الجهاز:
"درباره رابطه فسق با کفر به آیات الهی، میتوانگفت: انسان دارای فطرت سالم هرچند آن را تزکیه نکردهباشد، دین را میپذیرد و با پذیرش دین، شکوفایی عقلنظری و عقل عملی برایش حاصل میشود و این همانحقیقتی است که قرآن فرمود: «هدی للمتقین»؛ اما اگرکسی درصدد دسیسه نفس برآید و چراغ فطرت راکمفروغ کند، به «وما یکفر بها إلا الفاسقون» محکومخواهد شد (جوادی آملی، 1386، ج 5، ص 630).
این مصادیق بهتنهایی دلالتندارند که عامل انحراف اعتقادی از دین هستند، بلکه اگردر کنار آیات دسته اول، یعنی آن کبرای کلی که «جرمعامل ضلالت است»، قرار گیرند میتوان از آنها چنیناستفادهای کرد.
نقض عهد یکی از عوامل رفتاری انحراف اعتقادی از دین، نقضعهد میباشد و در آیاتی چند از قرآن به این عامل اشارهرفته است.
قرآن عذاب دردناک اصحاب شمال (اشاره بهآیاتی از سوره واقعه است که مردم را به سه دسته تقسیممیکند و اصحاب شمال جهنمیان میباشند) را نتیجهنقض عهد و همعرضی آن با انکار قیامت دانسته است:«وکانوا یصرون علی الحنث العظیم وکانوا یقولون أئذامتنا وکنا ترابا وعظاما أئنا لمبعوثون» (واقعه: 46ـ47)؛ و برگناهان بزرگ (شرک و یا انکار رستاخیز) اصرارمیورزیدند و میگفتند: هنگامیکه ما مردیم و خاک واستخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟ «حنث» در لغت غالبا بهمعنای نقض یمین و قسم آمدهاست (ابنفارس، 1278؛ ابنمنظور، 1416ق؛ ابندرید،1987؛ ذیل ماده حنث).
در آیات سهگانه فوق، یک بار این سخن مطرح شدهکه انسان مسرف به هدایت نمیرسد و بار دیگر همانحقیقت به این صورت بیان شده که انسان مسرف ضال وگمراه است و در آیه سوم تبذیرکنندگان (دستهای ازاسرافکاران) برادر شیطان خوانده شدهاند و روشن استکه شیطان منحرف از اعتقاد صحیح میباشد و تبذیر راهیاست که به خط انحراف شیطان منتهی میشود (فضلالله،1419ق، ج 14، ص 93)."