خلاصة:
هویت، ارزش ها و هنجارها از اصلی ترین عناصر سازنده منافع کشورها در عرصه سیاست خارجی و مناسبات بین المللی هستند و هر گونه تغییر در آن می تواند به تغییر در اولویت بندی منافع و نوع رویکرد و جهت گیری سیاست خارجی بینجامد. به نظر می رسد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز که ریشه در ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی دارد، مستثنی از این قاعده کلی نباشد و علی رغم تغییر در دولت ها، این عناصر هویتی همچنان «تداوم» یافته و «تغییری» در بنیادهای آن ایجاد نگردیده است. با توجه به این مهم، این پژوهش تلاش می نماید تا ضمن شناخت مبانی هویتی و هستی شناسی سیاست خارجی ایران، مدعای تبیینی خود را با بهره گیری از «روش مقایسه ای» در سه دوره مشخص حیات سیاست خارجی ایران یعنی: 1. دوران نوسازی اقتصادی، 2. دوران اصلاح طلبی و 3. دوران اصول گرایی به اثبات برساند.
Identity، values and norms are among the main elements building interests of countries in foreign policy and international relations. Any change in them may lead to change in priority of interests as well as the approaches and orientation of foreign policy. It seems Islamic Republic of Iran's foreign policy which is deeply rooted in values and causes of Islamic revolution is not an exception and despite the change of governments these identity elements have "continued" and no "change" has occurred in their foundations. Having this in mind and having known the identity and epistemological foundations of Islamic Republic of Iran's foreign policy، the current article tries to prove its claim applying "comparative" method in its three specific periods as following: 1-economic renovation period، 2- reform period and 3-conservatism.
ملخص الجهاز:
(روزنامه اطلاعات، 22/2/1369) از مطالب مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نیز سیره نظری رهبری انقلاب اسلامی، چنین برمیآید که قانون اساسی، نه فقط به عنوان سند وفاق ملی و تعیین کارگزاری نهاد دولت ـ ملت، بلکه حامل تعهدات این نظام برای رفع مشکلات مستضعفان جهان و دنیای اسلام و دستور کاری برای بسط گفتمان انقلابی بسطمحور نیز هست.
مجموعه ملاحظات مذکور، سبب گردیده که از دوران پس از جنگ تحمیلی، علیرغم حرکت از ایدئولوژیگرایی به سطح نازلی از عملگرایی و عبور از خردهگفتمان امتمحور به خرده گفتمان مرکزمحور و عبور از صلح مصلحتجویانه به صلح مردمسالارانه، تاکنون تغییر، تحول و چرخشی اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، آنگونه که نوواقعگرایان فرض مینمایند، به منظور انطباق با واقعیات قواعد و هنجارهای غربی حاکم بر ساختار نظام بینالملل که یکی از مؤلفههای محوری آن تعامل و همکاری با قدرتهای برتر است، ایجاد نگردد.
بدین معنا که همچنان قطع رابطه با آمریکا، مقابله راهبردی با دولت غاصب اسرائیل و به خصوص حمایت بیدریغ از آرمانها و مبارزات ملت مظلوم فلسطین، از اهداف راهبردی و خط قرمزی برای برقراری مناسبات بینالمللی بوده و از جمله ارزشها و آرمانهایی تلقی گردند که انقلاب، امام+، رهبری و شریعت و مکتب اسلام، مقرر کردهاند و همانگونه که از سیره نظری رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران آیتاللهخامنهای، فهم میشود: «ملت و مسئولان در برابر استکبار، قاطعانه ایستادهاند و ارزشهای انقلابی را مورد معامله قرار نمیدهند».