خلاصة:
در این جستار، برخی از فلاسفه مسلمان که به نظر نگارنده اهمیت بیشتری در تاریخ فلسفه اسلامی داشته اند، برگزیده شده اند که شامل کتدی، فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا می شوند. البته نباید فراموش کرد که رویکرد ما در این مقاله صرفا تاریخی نیست. به عبارت دیگر تلاش داریم نشان دهیم آثولوجیا از جنبه های مختلف در فلسفه اسلامی اهمیت دارد. ابتدا پس از معرفی اجمالی آثولوجیا، انتساب غلط این اثر به ارسطو و سپس برخی اثرپذیری های فلاسفه مسلمان در آراء و نظریاتشان از این کتاب بررسی شده است. بعضی از فلاسفه مسلمان این کتاب را به ارسطو و عده ای دیگر، آن را به افلاطون نسبت داده اند و هر دو گروه، از این کتاب برای تبیین نظریاتشان استفاده کرده اند. همین امر، موجب پدید آمدن مشکلات و پیچیدگی هایی در آرای آنها شده است از جمله وحدت بین آرای فلاسفه و به ویژه ارسطو و افلاطون که به عنوان پیش فرضی مهم و جدی در آرای اکثر فلاسفه تلقی شده است.
ملخص الجهاز:
"چنان که پیش از این اشاره شد فلاسفهی مسلمان، در پذیرش نظریه مثل عمدتا تحت تاثیر افلاطون بودهاند، ملاصدرا نیز از این قاعده مستثنی نیست و در نظریهی مثل، به طور کلی، از افلاطون تاثیر گرفته است؛ با وجود این، ملاصدرا پس از اثبات مثل یا صورتهای عقلانی با تاکید بر اینکه موجودات مادی مظاهر این صور هستند به ابن سینا اعتراض میکند که چرا سقراط و افلاطون را به دلیل دفاع از مثل یا صورتهای عقلانی تقبیح کرده، در حالی که ارسطو در آثولوجیا بر وجود این صور تاکید داشته است.
شایسته است که در پایان این نوشته پارهای از سوالهایی را که لزوما بایستی مورد بررسی قرار گیرند مطرح کنیم: 1- آیا پیش فرض13 جمع بین آرای فلاسفه و صوری بودن اختلاف آرا که به ویژه در مکتب ملاصدرا مورد تاکید قرار گرفته با این اشتباه تاریخی ارتباطی دارد؟ این ارتباط تا چه حد است؟ آیا پیش فرضهای دیگری میتوان یافت که متاثر از این اشتباه تاریخی بوده باشد؟ 2- آیا اصلاح این اشتباه تاریخی با توجه به مطالعات صد و پنجاه ساله اخیر محققان، موجب ایجاد افقهای جدید و تاسیس مکتب جدیدی در فلسفه اسلامی نخواهد شد؟ 3-برخی معتقدند آثولوجیا علاوه بر فلسفه، در حوزه عرفان و تصوف نیز تأثیر مهمی داشته و در تأیید گفتة خود شواهدی ارایه میدهند (پورجوادی، 1364: 118)."