خلاصة:
مدینه نخستین پایتخت جهان اسلام یکی از شناخته شده ترین شهرهای جهان اسلام است. جغرافیای زیستی مدینه تابع عوامل گوناگون تاریخی اعم از اقتصادی و سیاسی است. تصور رایج از مدینه این است که شهری به نام یثرب وجود داشته که پیامبر نام آن را به مدینه تغییر داد و این شهر طی سده ها به حیات خود ادامه داد و در دوره معاصر نیز همچون دیگر شهرها گسترش یافت. این در حالی است که امروزه از یک سو برخی سکونتگاه های پیشین این منطقه همچنان خالی از سکنه است و از سوی دیگر ساخت و سازهایی در مناطقی که پیش ازاین مسکونی نبودند صورت گرفته است. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که جغرافیای زیستی این منطقه در دوره های یثرب کهن، پیش از اسلام، صدر اسلام، سده های میانی، دوره جدید و دوره معاصر چه تحولات بنیادینی به خود دیده است
ملخص الجهاز:
١ برخـی ١ حسین قره چانلو (١٣٨٣)، شهر پیامبر، گستره تاریخ ؛ گفـت وگوهـایی بـا تاریخنگـاران ایـران، تهـران : انتشـارات هـرمس ، صص ٢٧٧-٢٨٢؛ رسول جعفریان (١٣٨٥)، «حکمت انتخاب محل مسجد النبی در مدینه »، مجموعه مقالات همایش بـین المللی سیره شناختی پیامبر اعظم ، ج١، اصفهان : دانشگاه اصفهان ، ص٣٠٩؛ شهلا بختیاری (١٣٩٢)، «مرکزیـت مدینـه »، مجموعه مقالات سال پیامبر، قم : پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ، در دست نشـر؛ حامـد منتظـری مقـدم (پاییز١٣٧٧)، «اسلام در فراسوی مکه »، معرفت ، ش٢٦، صـص ٨٧-٩١؛ جـواد مطـر الموسـوی (١٤٢٩)، «مقومـات دولـه الرسـول فـی محققان معاصر بر اساس همان تلقی ، تلاش کردند نقشة تاریخی مدینه یا یثرب را تهیه کننـد١ درحالی که امروزه این تلقی قابل تعمیم بر سراسر تاریخ مدینه نیست و باید در پی نقشـه هـای مدینه بود و نمی توان به یک نقشه اکتفا کرد.
برآیند سخن این که در جنوب شرقی بیش ترین و در شمال غربی کـم تـرین ارتفـاع مشهود است در نتیجه شیب زمین در تمامی این زیستگاه بـه گونـه ای اسـت کـه در صـورت بارندگی و شکل گیری جریان های آبی ، همه آب ها به سمت شـمال غـرب زیسـتگاه حرکـت کرده و در نزدیکی کوه احد، به هم می رسند.
٧ ابن شبه (١٤١٠)، تاریخ المدینه المنوره ، تحقیق فهیم محمد شلتوت ، ج١، قم : دارالفکر، ص ١٦٥؛ ابـن حنبـل ، همـان ، ج٤، ص ٢٨٥؛ عبدالرزاق صنعانی [بی تا]، المصنف ، تحقیق و تعلیق حبیب الرحمن اعظمـی ، ج٩، [بـی جـا]: المجلـس العلمـی ، ص٢٦٨؛ ابی داودطیالسی [بی تا]، مسند طیالسی ، بیروت :دارالمعرفه ، ص ١٠٤؛ یاقوت حموی ، همان ، ج٥، ص٤٣٠.