خلاصة:
در پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، ادراکات و تجربیات زیسته زنان تهرانی از کنشهای انقیاد آور و یا برعکس کنشهای قدرتزا در زندگی روزمره مطالعه شده است. کنشهایی که زنان با استفاده از آنها تلاش میکنند از موقعیتهای زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت برای افزایش عاملیت خود در محیط استفاده کنند. روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه پردازی مبنایی بوده است. تکنیک گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده که در کنار آن از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شده است. مصاحبه شوندهها عبارتند از 28 نفر از زنان 20 تا 60 ساله تهرانی که بر اساس نمونهگیری نظری و مطابق با منطق اشباع نظری در نمونه تحقیق قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر دو الگوی هویت ساز متضاد (الگوی پدر در مقابل الگوی مادر) در ادراک و تفسیر سیال و همزمان از لحظات و کنشهای انقیادآور و قدرتزا در زندگی روزمره زنان است. بسته به میزان تضاد تجربه شده بین دو الگوی ذکر شده از سوی زنان، میزان تجربه بحران معنا در آنان نیز متغیر خواهد بود و این نیز به نوبه خود به دستیازی متناوب زنان به دو منبع اعمال قدرت یعنی قدرت نمایشی و قدرت غیرنمایشی در موقعیت های مختلف اجتماعی منجر میشود. هر یک از این دو منبع اعمال قدرت، خود را در زندگی روزمره زنان باز تولید می کنند.
ملخص الجهاز:
fridle 81 حرکت ميکنند؟ به عبارت ديگر آنچه مطالعه اين عامليت را برجسته ميسازد اين است که آيا اين استفاده از منابع قدرت زنانه در جهت انقياد بيشتر زنان است ؟ يا به آنان در جهت رهايي از سلطه ساختارها، تلقيات و شرايط مختلفي که امکان آنان را براي دسترسي برابر به عرصه ها و منابع قدرت در حيات فردي و اجتماعي محدود ميکنند کمک مينمايد؟ بنابراين موضوع اصلي مقاله حاضر تلاش در جهت گونه شناسي منابع قدرت در زندگي روزمره و تاثير اين اعمال قدرت زنانه در تلقي دراز مدت آنان و جامعه زنان از قدرت و انقياد خود است .
٢-اهداف و سوالات پژوهش : با توجه به مطالب فوق الذکر، شناسايي سازوکارهايي که به وسيله آن زنان در جريان زندگي روزمره (زندگي خصوصي و حيات اجتماعي) از موقعيت ها و شرايط پيش روي خود به عنوان منبع براي اعمال قدرت خود استفاده ميکنند و در تفسير ذهني، کنش هاي خود را تاثير گذار در محيط پيرامون ميخوانند، مهمترين هدف مقاله حاضر است .
اينا باعث ميشه زن ها کمتر تمايل به پست هاي مديريتي داشته باشن "(مريم ، ٢٨ ساله ، کارمند، مصاحبه در کافي شاپ ) اما همين اشتغال به کار بيرون و ايفاي نقش اجتماعي که ذاتا توسط الگوي زنانه به حاشيه رانده شده بود، توسط الگوي مادر به عنوان عاملي نه ذاتا ارزشمند بلکه در خدمت نمايش و جلوه گري بيشتر زن در جامعه از طرفي و به دست آوردن تجارب جهت حفظ زندگي خانوادگي اهميت مييابد و تجويز ميشود اين تجويز به دلايل زير صورت ميگيرد: اشتغال زن مجرد به عنوان عامل جلوه گري و قدرت نمايي در برابر مردها و استفاده از تجارب محيط کار جهت موفقيت و ارتقاي زندگي خانوادگي.