خلاصة:
کوفه در تاریخ کلام امامیه، به راستی جایگاه ممتاز و اهمیت ویژه ای دارد. این برجستگی از آن روست که بازخوانی فکری و اندیشه ورزی این دوره از تاریخ امامیه، سهم عمده ای در به تصویر کشیدن اصالت و استقلال تفکر امامیان خواهد داشت. برخی تصویر گری های تاریخی از این دوران، نشان از تعبد محض و غیر عقلانی این گروه در اعتقاد ورزی دارد. پاره ای از مطالعات، تلاش های عقلانی اصحاب امامیه در فهم معارف دینی را محدود به چند نفر و یا یک جریان محدود می داند، اما حقیقت آن است که امامیه در این دوره از تاریخ فکر خویش، مدرسه ای از اندیشمندان و عالمان دینی در تاریخ برای خویش ثبت نموده که با وجود جریان های مختلف فکری درون خود، میراث های گران روایی و کلامی تولید کرده و از این رو - در جهان اسلام - گوی سبقت را از دیگر جریان های فکری ربوده است. هواداران این جریان های فکری هر کدام با روش های خاص خویش، کوشیده اند تا فهمی عقلانی از معارف به دست دهند. این داستان پیش روی امام معصوم رخ داده و از سوی ایشان نیز هدایت می شده است. خورشید این مدرسه پیش از شکل گیری مدرسه کلامی بغداد رو به افول می گذارد و میراث جریان های فکری مختلف آن به قم و بغداد منتقل می شود.
Kufah is indeed of distinguished place and special importance in the history of Kalām. This is because the intellectual reinterpretation of this era of thought will play a main part in showing the originality and independence of Imamiyyah thought. Some envisage this period of history as a sheer acceptance and irrationality of the Imamiyyah scholars in holding beliefs. In some studies intellectual endeavors of Imamiyyah in understanding religious teachings are limited to a few or a particular current of thought. While in fact Imamiyyah in their historical era of thought established their own school of religious thinks and scholars that despite their different currents among themselves have produced invaluable heritage of hadith and Kalām and hence left behind their intellectual rivals. Advocates of these currents of thoughts have each made efforts to set forth a rational understanding of their creeds. This event took place in the presence of Infallible Imams and was conducted by them. The "sun" of this school underwent an eclipse before formation of Baghdad school of Kalām and their intellectual various heritages were transferred to Qum and Baghdad.
ملخص الجهاز:
پارهای از مطالعات، تلاشهای عقلانی اصحاب امامیه در فهم معارف دینی را محدود به چند نفر و یا یک جریان محدود میداند، اما حقیقت آن است که امامیه در این دوره از تاریخ فکر خویش، مدرسهای از اندیشمندان و عالمان دینی در تاریخ برای خویش ثبت نموده که با وجود جریانهای مختلف فکری درون خود، میراثهای گران روایی و کلامی تولید کرده و از اینرو - در جهان اسلام - گوی سبقت را از دیگر جریانهای فکری ربوده است.
این نکته آن هنگام بیشتر خود را نشان میدهد که توجه داشته باشیم که به دلیل نبود همین اصل معرفتشناختی میان معتزله و اهل حدیث، تاریخ کلام اهل سنت هماره دو جریان محدثان و متکلمان را شاهد بوده که هیچگاه همدیگر را برنتافتهاند، اما در کلام امامیه و البته در دورۀ مدرسۀ کوفه، این تمایز صحیح نیست؛ زیرا همانطور که خواهیم دید، وابستگان این جریانها هم از محدثان شیعهاند و هم رفتاری کلامی دارند (جعفری، 1413: 150-182).
این مدعا ولی، بدین معنا نیست که رویکرد فکری او مقبولیت نداشته؛ چراکه حجم روایات مخابره شده از سوی او ـ که تقریبا چهار برابر هشام بن حکم است - و نقل احادیث هشام جوالیقی از سوی جریان محدثان متکلم ـ جریانی که سطح قابل توجهی از اندیشۀ مدرسۀ کوفه را پوشش میدهد ـ نشان از مقبولیت اندیشۀ او از سوی عموم اصحاب در کوفه دارد.
بسیاری نقل روایات کتاب العقل از سوی محدثان متکلم به خوبی نشان میدهد که این جریان نیز - همانند جریان کلامی نظریهپرداز- به مضامین اعتقادی چونان میراث معرفتی و عقلی مینگریسته و درونمایۀ معارف دینی را عقلی میدانسته است (برای نمونه نک: کلینی، 1407، کتاب العقل والجهل).