خلاصة:
مقاله حاضر تحقیقی است در اینباره که براساس دیدگاه افلوطین آیا انسان میتواند شناخت برهانی و استدلالی از احد داشته باشد یا خیر؟ و آیا میتواند توصیف و بیانی از او ارائه بدهد یا خیر؟ همچنین آیا انسان قادر به شناخت شهودی و حضوری از احد هست یا خیر؟ احد نسبت به خود از چه نوع شناختی برخوردار است، شناخت عقلی برهانی یا شناخت عقلی شهودی؟ افلوطین بر این باور است که انسان قادر به تفکر نظری و شناخت عقلی استدلالی از احد نیست و بدینسبب نمیتواند توصیف و بیانی از او ارائه نماید ولی انسان در یک شرایط خاص قادر به شهود احد و دریافت حضوری او خواهد بود و بنحوی اتحاد با احد پیدا خواهد کرد. تفکر و اندیشه استدلالی که در ذات خود ملازم با کثرت است در احد ذاتا بسیط و محض راه ندارد، ازاینرو او بنحو شهودی خودآگاه است و چون مبدا همه چیز است و همه چیز در او حضور دارند، بنحوی که از خود آگاه است از غیرخود نیز آگاه است.
ملخص الجهاز:
شناخت عقلی و شهودی انسان نسبت به احد و احد نسبت به خود و غیرخود در فلسفه افلوطین اسدالله حیدرپور کیائی چکیده مقاله حاضر تحقیقی است در اینباره که براساس دیدگاه افلوطین آیا انسان میتواند شناخت برهانی و استدلالی از احد داشته باشد یا خیر؟ و آیا میتواند توصیف و بیانی از او ارائه بدهد یا خیر؟ همچنین آیا انسان قادر به شناخت شهودی و حضوری از احد هست یا خیر؟ احد نسبت به خود از چه نوع شناختی برخوردار است، شناخت عقلی برهانی یا شناخت عقلی شهودی؟ افلوطین بر این باور است که انسان قادر به تفکر نظری و شناخت عقلی استدلالی از احد نیست و بدینسبب نمیتواند توصیف و بیانی از او ارائه نماید ولی انسان در یک شرایط خاص قادر به شهود احد و دریافت حضوری او خواهد بود و بنحوی اتحاد با احد پیدا خواهد کرد.
متعلق شناخت و تعقل باید امر محدود و متعین باشد تا قوای ادراکی محدود انسان قادر به شناخت آن باشد و چون احد دارای شکل و صورت نیست، بنایرین نامحدود است و در نتیجه عقل انسانی محدود قادر به شناخت امر نامحدود نخواهد بود و طبیعی است آنچه شناختنی نباشد خبری از آن در دست نیست تا آن را بتوان توصیف و بیان نمود.
( ) و ( ) با توجه به این توضیحات روشن میگردد که بین عقیدة افلوطین مبنی بر اینکه احد بسیط محض، برتر از عقل و هستی، خیر محض و مبدأ نخستین همه اشیاء است، با این ادعای وی که ما هیچ شناخت عقلی از احد نداریم، تهافتی وجود ندارد.