خلاصة:
فلسفه اسلامی و بویژه فلسفه ملاصدرا واجد چشماندازهای هرمنوتیکی است که کمتر مورد توجه واقع شده است. البته در این نوشتار سعی شده تا به لطایفی چند از مبانی هرمنوتیکی حکمت متعالیه پرداخته شود، اما نگارنده درصدد طرح جامع مبانی هرمنوتیکی ملاصدرا یا در مقام دفاع از آنها نیست، بلکه تنها و تنها میخواهد سه نکته را در حد وسع علمی و تلاش خود روشن کند:1. هرمنوتیک، محور حکمت متعالیه است.2. هرمنوتیک برای ملاصدرا یک رسالت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بشمار میآمده است.3. ملاصدرا بلحاظ رسالتی که بر دوش خود احساس میکرده، نقش موثری را ایفا نموده است.این مبانی هرمنوتیکی و این رسالت اجتماعی ـ فرهنگی که ملاصدرا آن را احساس نمود و سعی در انجامش داشت، مکتب فلسفی اصفهان را بسیار غنا بخشید و موجب پیدایش چشماندازهای نوینی در حوزه فلسفی اصفهان شد که بررسی و بازشناسی آنها و نیز بازسازی و توسعهشان، میتواند مکتب فلسفی اصفهان را روزآمد و کارآمد نماید.
ملخص الجهاز:
کلیدواژهها: حکمت متعالیه، هرمنوتیک، رسالت فرهنگی، رسالت اجتماعی * * * دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهانتاریخ دریافت: 30/7/91 تاریخ تأیید: جلسه هیئت تحریریه 17/11/91 جایگاه هرمنوتیک در فلسفه اسلامی اگر به متون درجه اول فلسفه اسلامی مانند متون فلسفی فارابی، ابنسینا، شیخ اشراق، میرداماد و ملاصدرا مراجعه کنیم، در همان بدو امر، متوجه این نکته میشویم که این فیلسوفان وجودشناس، در پژوهشهای فلسفی خود، سعی کردهاند با قرآن بعنوان متن وحی و با سنت بعنوان آنچه ریشه در وحی دارد، ارتباطی عمیق برقرار کنند.
م، با تحلیل مبانی هرمنوتیکی شلایر ماخر و دیلتای که بعدا بصورت یک مقاله تحت عنوان «رسالت هرمنوتیک» منتشر شد، به این مسئله پرداخت که در هرمنوتیک مؤلف محور، انسان باید در ساختار روانی مؤلف نفوذ کند و ببیان دیگر، باید فهم متن از طریق انتقال به ذهنیت روانی شخص مؤلف صورت پذیرد و بنابرین تفسیر «عبارت است از فهم تجلیات زندگی که نوشتار، ساکن و جامدشان کرده است،...
همانطورکه در چکیده گفته شد، در صدد طرح جامع مبانی هرمنوتیکی ملاصدرا نیستیم، بلکه میخواهیم فقط نشان دهیم که هرمنوتیک چه جایگاهی در حکمت متعالیه داشته و ملاصدرا از این نظر چه نقش اجتماعی و فرهنگی در شرایط تاریخی که بسر میبرده ایفا کرده است.
قبس چهارم از کتاب القبسات میرداماد، بخوبی نشان میدهد که او، رجوع به متن سنت شیعی را در مرکز نگاه فلسفی خود قرار داده است و اصلا نباید از نظر دور داشت که میرداماد بعنوان استاد اصلی ملاصدرا در فلسفه، در شکلگیری چنین احساسی در نگرش ملاصدرا، نقش داشته است.