خلاصة:
در این مقاله تلا ش میشود که بررسی معناشناختی سه اصطلا ح بظاهر مترادف و بواقع متفاوت «فلسفه»، «حکمت» و «خرد» در دوپارادایم یا شیوه زیست دیگرسان یعنی پارادایم یونانی ـ غربی و ایرانی ـ اسلا می بدست داده شود و زوایای پنهان آن تا آنجا که مقدور است بازکاوی و بازسنجی شود. همچنین کوشش میشود که کاستیهای آموزش تفکر به کودکان با اتکا به آموزه ها و روشهای فلسفه برای کودکان بازنموده شود. تفکر یا بعبارت دیگر آموزش خردورزی در شیوه زیست ایرانی ـ اسلا می با تفکر و آموزش خردورزی در شیوه زیست یونانی غربی تفاوت دارد. از اینرو، ترجمه بی محابای آثار غربی در حوزه فلسفه و کودک، هرچند بجای خود لا زم است ولی کافی نیست. در پایان، پیشنهاد میشود که بجای کاربست اصطلا ح، «فلسفه و کودک» که امروزه رواج فراوان دارد و ریشه یی یونانی دارد، بهتر است و میبایست از اصطلا ح معنادار «حکمت و کودک» استفاده کرد. ما نیازمند پی ریزی و پی افکنی طرحی نو در آموزش حکمت و نه فلسفه که تبار یونانی دارد به کودکان و نوجوانان هستیم.