خلاصة:
محور پژوهش حاضر، این فرض است، که آیات و داستان سلیمان(ع) در سوره نمل، الگو و مبنای حافظ در سرایش غزل 189 قرار گرفته به گونه ای که می توان طایر دولت را رمزی از هدهد دانست و تذرو را، نشانی و تاویلی از ملکه سبا به حساب آورد. مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و مطالعهی کتابخانهای با مقایسهی غزل 189 حافظ با داستان حضرت سلیمان در قرآن کریم به ویژه سوره نمل، به این نتیجه دست یافته است که حافظ در سرایش غزل مورد بحث، تحت تاثیر آیات و داستان سلیمان قرار گرفته و ابیات وی تاویلی از مفاهیم قرآنی است. این اثر پذیری پنهان از قرآن کریم و تفاسیر به ویژه تفسیر کشاف زمخشری، آگاهانه و هدفمند بوده و حافظ با اتصال سخن خود با مبدا وحی، شعر خود را رنگی معنوی و الهی بخشیده است.براین اساس و با ایجاد ارتباط میان متن مقصد(غزل) و متن مبدا(آیات داستان سلیمان)، در کنار پذیرش معانی ارائه شده از سوی شارحان غزل، معانی و مفاهیم جدیدتری از ابیات دریافت شده است. بدیهی است با این روش، بیشتر می توان به عمق اندیشههای قرآنی حافظ شیرازی پی برد.
This study revolves round the assumption that ayahs and story of Hazrat Solomon in Naml Surah have been a role model for the prominent Iranian poet, Hafez, in writing his 189th ode; such that the word bird in this ode in fact refers to Hoopoe, and Tazaru is a reference to Queen Sheeba.
The current analytical-descriptive article, on the basis of literary studies, compares the mentioned ode of Hafez with the story of Solomon in Holy Quran, especially in Naml Surah; concluding that Hafez in composing this ode has been influenced by the ayahs and story of Solomon; and his poems are in fact an interpretation of Quranic concepts. Through being influenced by Holy Quran and its exegesis, Hafez has made a bond between his poetry and divine revelations; adding a spiritual and divine aspect to this poems. Upon establishment of the bond between the odes and ayahs on Hazrat Solomon, a new set of meanings and concepts have been perceived from this ode.
Obviously, based on this approach, one can better understand the in-depth Quranic thoughts of Hafez.
ملخص الجهاز:
حال بنابر آنچه نگارنده در غزل ١٨٩ در پی تبیین آن است بـه نظـر مـیرسـد ایـن پژوهش با سایر کارهای عمیقی که در این خصوص شده ، متفـاوت ومتمـایز اسـت بـه دلیل اینکه همان گونه کـه اشـاره شـد، شـارحان - بـر اسـاس اطلاعـات و جسـتجوی نگارنده - به اثرپذیری پنهان حضرت حافظ در غزل مورد بحث از قرآن کریم و داستان سلیمان (ع ) در تفاسیر بویژه تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر سورآبادی، بحثی بـه میـان نیاورده و به این اثر پذیری اشاره ای نکرده اند.
ابیات غزل در نسخه غنی دیوان حافظ ، غزل ١٨٩ دارای ٩ بیت به این شرح است : طـایر دولـت اگـر بـاز گـذاری بکنـد یــار بازآیــد و بــا وصــل قــراری بکنــد دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند بخــورد خــونی و تــدبیر نثــاری بکنــد دوش گفتم بکند لعل لبش چـاره مـن هــاتف غیــب نــدا داد کــه آری بکنــد کس نیارد بـر او دم زنـد از قصـه مـا مگرش بـاد صـبا گـوش گـذاری بکنـد داده ام بـاز نظـر را بـه تـذروی پـرواز بازخواند مگرش نقش و شـکاری بکنـد شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفـی مردی از خویش برون آید و کاری بکند کو کریمی که ز بزم طربش غمـزده ای جرعه ای درکشد و دفـع خمـاری بکنـد یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیـب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکنـد حافظا گـر نـروی از در او هـم روزی گذری بر سرت از گوشه کنـاری بکنـد ججج (حافظ ،١٣٨٧: ١٢٥) ٢.