خلاصة:
تئوریی که در سال های اخیر در ادبیات حسابداری مورد تاکید قرار گرفته، تئوری اثباتی حسابداری است. تئوریی که در پی کشف روابط بین پدیدههای مالی به منظور حداکثر کردن منافع و رفاه افراد ذینفع میباشد. این تئوری برای اولین بار توسط واتز و زیمرمن در سالهای 1978 و 1979 ارائه شد. آنان در تئوری اثباتی خود از مفهومی که ریشه در اثبات گرایی علم اقتصاد دارد(حداکثر کردن منافع و رفاه افراد) بهره بردهاند، از طرفی با توجه به اینکه حتی اقتصاددانان هم بر روی اقتصاد اثباتی توافق ندارند، انتقادات زیادی بهتئوری اثباتی حسابداری وارد آمده است(بولاند و گوردان، 1992). این انتقادات به مشکلات روش تحقیق، فلسفهی موضوعات علمی و بیشتر از همه به محدودیتهای مبنای اقتصاد تئوری اثباتی آنان مربوط می شود. در این مقاله انتقادهایی که به فلسفهی موضوعات علمی و محدودیتهای مبنای اقتصاد تئوری اثباتی آنان مربوط می شود بررسی خواهد شد. با بررسی مقالاتی که تئوری اثباتی را نقد کردهاند مشخص میشود که انتقاداتی که بر مبنای فلسفهی علم صورت گرفته چندان کارساز نبوده، ولی انتقاداتی که به محدودیتهای تجزیه و تحلیل مبنای تعادلی اقتصاد تاکید می کنند، انتقاداتی معقول بوده که واتز و زیمرمن در پاسخ به آنان ناتوان بوده اند.
ملخص الجهاز:
با توجه به تعريفي که از واژه اثباتي در اقتصاد وجود دارد، به نظر ما نيز اين اصطلاح ميتواند براي تميز تحقيقات حسابداري که به منظور توضيح پديده ها انجام ميشود از تحقيق هاي حسابداري که به منظور اتخاذ و صدور حکم و دستور صورت ميگيرد، سودمند باشد" (واتز و زيمزمن ١، ١٩٦٨).
در اين مطالعه هدف اين است که بدانيم آيا استفاده از مباني اقتصادي براي ارائه تئوري حسابداري امري درست است يا نه ؟ آيا مبناي اقتصادي تئوري حسابداري مبناي کاملي است ؟ آيا محققان حسابداري بايد اثبات گرايي اقتصاد را مسلم بدانند؟ چه انتقادهايي بر مبناي اقتصادي تئوري اثباتي حسابداري وجود دارد؟ آيا انتقاد تمام منتقدين قابل دفاع است يا واتز و زيمرمن براي آن ها پاسخ هاي قانع کننده ارائه نموده اند؟ در ادامه روش شناسي تئوري اثباتي حسابداري ارائه ميشود.
زيرا همان طور که واتز و زيمرمن ، بيان ميکنند تئوري اثباتي حسابداري به تشريح رويه هاي حسابداري ميپردازد و اين تئوري براي توضيح و پيش بيني رفتار شرکت هايي که ميخواهند از يک رويه ي خاص استفاده کنند و همچنين شرکت هايي که نميخواهند از رويه اي مشخص استفاده کنند، بکار ميرود.
پينوشت ها 1 Watts & Zimmerman 2 Tinker et.
12 Blaug 13 Popper 14 Boland 15 Shackle 16 Simon 17 Whittington 18 Demski 19 Whirly 20 Imperfect 21 Second-best 22 Similar un-equilibrium phenomena 23 Economics of information 24 Margin ٢٥ براي مطالعه ي ديدگاه اقتصاددانان درباره اثبات گرايي به مقاله ي زير رجوع شود.